کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُّحْتَضَرٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مُّحْتَضَرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
آن کس یا چیزی که نزدش حاضر شده اند (عبارت "کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ "یعنی : هريك در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند)
-
واژههای مشابه
-
محتضر
واژگان مترادف و متضاد
روبه قبله، مردنی، مشرف به موت ≠ قبراق، سرحال
-
محتضر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: محتضَر] mohtaza(e)r کسی که در حال مرگ و جان کندن است.
-
محتضر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ض ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به شهر آینده . 2 - حاضر شونده .
-
محتضر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ضَ) [ ع . ] (اِمف .) کسی که در حال احتضار و مرگ باشد.
-
محتضر
لغتنامه دهخدا
محتضر. [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتضار. مرد نزدیک به مرگ . (منتهی الارب ). بیمار که در حال احتضار است . آنکه در حال نزع است . آنکه مشرف به موت است . که با مرگ دست به گریبان است . که در حال جان کندن است . مشرف به مرگ و آنکه در حال احتضار ب...
-
محتضر
لغتنامه دهخدا
محتضر. [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتضار. مردم شهری شونده . به شهر آینده . (منتهی الارب ). خلاف بادی . (ناظم الاطباء). || حاضرشونده . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جفاکار و آزارکننده . (ناظم الاطباء). || دونده . (از منتهی ال...
-
محتضر
دیکشنری عربی به فارسی
درحال نزع , در سکرات موت , روبه مرگ
-
واژههای همآوا
-
محتضر
واژگان مترادف و متضاد
روبه قبله، مردنی، مشرف به موت ≠ قبراق، سرحال
-
محتضر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: محتضَر] mohtaza(e)r کسی که در حال مرگ و جان کندن است.
-
محتضر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ض ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به شهر آینده . 2 - حاضر شونده .
-
محتضر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ضَ) [ ع . ] (اِمف .) کسی که در حال احتضار و مرگ باشد.
-
محتذر
لغتنامه دهخدا
محتذر. [ م ُ ت َ ذَ ] (ع ص ) هوشیار و آگاه و خبردار. (ناظم الاطباء).