کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِکْمِکَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مِکْمِکَه
لهجه و گویش بختیاری
mek-meka پستانک (مغز بادام، نبات و نخودچى را آسیاب کنند و یک قاشق مرباخورى از آن را در دستمال سفید تمیزى ریزند و دور آن را نخ بندند و چند عدد آن را بهصورت پستانک درآورند تا شب هنگام که کودک بىقرارى کند یکى از آنها را آب زنند و در دهان کودک گذارند.)
-
واژههای مشابه
-
مکمکة
لغتنامه دهخدا
مکمکة. [ م َ م َ ک َ ] (ع مص ) مکیدن همه ٔ شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مکیدن همه ٔ چیزی را. (از ناظم الاطباء). مکمک المخ مکمکة؛ مکید همه ٔ مغز استخوان را. (از اقرب الموارد). || غلطان رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار...