کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِيقَاتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مِيقَاتُ
فرهنگ واژگان قرآن
زمان انجام يك كارخاص - وعده گاه (کلمه ميقات معنايش نزديک به معناي کلمه وقت است و تقريبا همان معنا را ميدهد ، و فرق آن دواين است که : ميقات آن وقت معين و محدودي است که بنا است در آن وقت عملي انجام شود ، بخلاف وقت که به معناي زمان و مقدار زماني هر چيز ...
-
واژههای مشابه
-
میقات
واژگان مترادف و متضاد
۱. وعدهگاه ۲. وقت، هنگام
-
میقات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - وقت ، هنگام کار. 2 - محل احرام بستن حاجیان . ج . مواقیت .
-
میقات
لغتنامه دهخدا
میقات . (ع اِ) به معنی وقت و هنگام کار است . (از غیاث ). هنگام کار. (منتهی الارب ، ماده ٔ وق ت ) (یادداشت مؤلف ). هنگام . (ترجمان القرآن جرجانی ص 97). در اصل لغت به معنی وقت محدود است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : گفت یا قوم شنبه میقات موسی بود و ت...
-
میقات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] miqāt ۱. [جمع: مواقیت] محل قرار.۲. محل احرام بستن حجاج؛ موضعی که حجاج در آنجا احرام میبندند.۳. [جمع: مواقیت] [قدیمی] وقت؛ هنگام.
-
جستوجو در متن
-
مواقیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ میقات] [قدیمی] mavāqit = میقات
-
مَوَاقِيتُ
فرهنگ واژگان قرآن
وعده گاهها یشان (جمع ميقات و میقات به معنی وقت معين شده براي عمل است و اين کلمه بر مکان معين براي عمل نيز اطلاق ميشود )
-
راندهوو
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرار، وعدهملاقات ۲. میقات
-
مواقیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ میقات .
-
میغر
لغتنامه دهخدا
میغر. [ غ َ ] (ع اِ) (از «وغ ر») میقات و هنگام کار. (ناظم الاطباء). میقات . میعاد. (اقرب الموارد). وعده جای و وعده گاه . (ناظم الاطباء). میغرة. || جای کار. (ناظم الاطباء). میغرة. رجوع به میغرة شود.
-
میعاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. نوید، وعده ۲. راندهوو، میعادگاه، وعدهگاه ۳. میقات، میقاتگاه، میقاتگه ۴. زمان وعده
-
هنگام
واژگان مترادف و متضاد
اثنا، خلال، دم، دوره، زمان، ساعت، فصل، مدت، موسم، موعد، موقع، میقات، نوبت، وقت
-
مِيقَاتِنَا
فرهنگ واژگان قرآن
وعده گاه ما (ميقات :وقت معين شده براي عمل است و اين کلمه بر مکان معين براي عمل نيز اطلاق ميشود )