کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِنْهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
منح
لغتنامه دهخدا
منح . [ م ِ ن َ ] (ع اِ) ج ِ مِنحَة.(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منحة شود.
-
منح
لغتنامه دهخدا
منح . [ م ُ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ منیحة. (ناظم الاطباء). رجوع به منیحة شود.
-
مَنَّه
لهجه و گویش بختیاری
manna 1. نام گیاهى خودرو و خوراکى که پخته آن مصرف شود؛ 2. مانده، خسته.
-
جستوجو در متن
-
لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
بر دوشمان منه
-
منزجر شدن از
دیکشنری فارسی به عربی
استاء منه
-
رنجیدن از
دیکشنری فارسی به عربی
استاء منه
-
خشمگین شدن از
دیکشنری فارسی به عربی
استاء منه
-
اظهار تنفر کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
استاء منه
-
اظهار رنجش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استاء منه
-
بکسی خندیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسخر منه
-
متلک
دیکشنری فارسی به عربی
اسخر منه
-
تحقیرنمودن
دیکشنری فارسی به عربی
حط منه
-
بینی او را به خاک مالید
دیکشنری فارسی به عربی
أصاب منه نيلا
-
کم ارزش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حط منه , قلل من شان
-
قریب
دیکشنری فارسی به عربی
اقترب منه , حول , قرب