کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِنْهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مِنْهَا
فرهنگ واژگان قرآن
از آن (مؤنث)
-
واژههای مشابه
-
منها
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفریق، کسر ≠ جمع ۲. بهجز
-
منها
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (حر اض .+ ضم ) از آن (مونث یا جمع ). 2 - (اِ.) تفریق ، کاهش (ریاضی ).
-
منها
لغتنامه دهخدا
منها. [ م ِ ] (ع حرف جر + ضمیر) مأخوذ از تازی ، به معنی از آن ، که در تفریق حساب استعمال می کنند. یعنی موضوع شده از آن و تفریق شده از آن . (ناظم الاطباء).- منها ساختن ؛ منها کردن . مفروق را از مفروق منه بیرون کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به ترکیب بع...
-
منها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] menhā ۱. (ریاضی) تفریق.۲. (ریاضی) علامت تفریق.۳. (حرف اضافه + ضمیر) [قدیمی] از او؛ از آن.
-
منها
دیکشنری فارسی به عربی
ناقص
-
منها
واژهنامه آزاد
کاهش
-
منها
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَمَن. از ریشۀ "کَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "کم کردن". آن نشانۀ - است که شماره های دو سویش از هم کم می شوند. برای نمونه، 3 = 2 - 5 خوانده می شود:2 از 5 می شود 3، یا 5 کَمَن 2 برابرِ 3.
-
منها کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفریق کردن ≠ جمع کردن ۲. کسر کردن، کاستن ۳. به حساب نیاوردن
-
منها کردن
واژهنامه آزاد
کم کردن.
-
واژههای همآوا
-
منها
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفریق، کسر ≠ جمع ۲. بهجز
-
منها
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (حر اض .+ ضم ) از آن (مونث یا جمع ). 2 - (اِ.) تفریق ، کاهش (ریاضی ).
-
منها
لغتنامه دهخدا
منها. [ م ِ ] (ع حرف جر + ضمیر) مأخوذ از تازی ، به معنی از آن ، که در تفریق حساب استعمال می کنند. یعنی موضوع شده از آن و تفریق شده از آن . (ناظم الاطباء).- منها ساختن ؛ منها کردن . مفروق را از مفروق منه بیرون کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به ترکیب بع...