کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِلْحٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مله
لغتنامه دهخدا
مله . [ م َل ْ ل َ ] (ع اِ) خاکستر گرم . ریگ گرم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مَلّة. رجوع به ملة شود.- نان مله ؛ خبزالملة : و بفرمود تا به پیش خربنداد نان مله که به شیر سرشته بودند و... آوردند. (تاریخ قم ص 247). و رجوع به ترکیب خبزالملة، ذیل ملّة ...
-
مله
لغتنامه دهخدا
مله . [ م َل ْ ل َ / ل ِ م َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قسمی پارچه شبیه به کرباس . نسیجی از پنبه شبیه به کرباس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام قسمی پارچه ٔ خاکی رنگ بوده . (از فرهنگ فارسی معین ) (از فرهنگ نظام ) : خود رنگ و مله ٔ نائینی در این روزگار بی نظی...
-
مله
لغتنامه دهخدا
مله . [ م ِ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورخوره است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
مله
لغتنامه دهخدا
مله . [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ملح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ملاح و املاح و مِلَح] (شیمی) melh نمک.
-
ملح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ملحّ] [قدیمی] moleh[h] اصرار و الحاحکننده.
-
مله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] male ۱. نوعی پنبۀ زردرنگ.۲. نوعی پارچۀ خاکیرنگ.
-
مَلّه
لهجه و گویش بختیاری
malla شنا.
-
مَلَه
لهجه و گویش بختیاری
ma:la محله.
-
مله
واژهنامه آزاد
مِلَّه /mella/= قلمی، ظریف، باریک؛ خیار ملَّه = خیار قلمی (خیاری که بر روی پوست آن موهای پرز مانندی مشاهده شود.) مِل = مو
-
جستوجو در متن
-
املاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مِلْح] 'amlāh = مِلْح
-
نمک طعام
دیکشنری فارسی به عربی
ملح
-
نمک میوه
دیکشنری فارسی به عربی
ملح
-
نمک های طبی
دیکشنری فارسی به عربی
ملح
-
نمکدان
دیکشنری فارسی به عربی
ملح