کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِشْکَاةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مِشْکَاةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
جاي چراغ (طاقچه و شکاف بدون منفذ و روزنهاي است که در ديوار خانه ميسازند ، تا اثاث خانه و از آن جمله چراغ را در آن بگذارند ، و اين غير از فانوس است ، چون فانوس به جا چراغي متحرک ميگويند )
-
واژههای مشابه
-
مشکاة
لغتنامه دهخدا
مشکاة. [ م ِ] (ع اِ) سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سوره ٔنور: مثل نوره ... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاة لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیله ٔ مشتعل است . (از محیطالم...
-
واژههای همآوا
-
مشکات
واژگان مترادف و متضاد
۱. چراغ، زجاجه، مصباح ۲. چراغدان، معطر
-
مشکات
فرهنگ نامها
(تلفظ: meškāt) (عربی) از واژههای قرآنی ؛ (در قدیم) چراغدان ؛ ظرف بلورین که در آن چراغ میافروختند و نور از آن به هر سو منعکس می شد و فضای زیادی را روشن میکرد ؛ (در عرفان) مراد از مشکات نفس است در مرتبهی بالملکه و یا عقل بالمستفاد .
-
مشکات
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مشکاة ] (اِ.) جایی که در آن چراغ بگذارند.
-
مشکات
لغتنامه دهخدا
مشکات . [ م ِ ] (ع اِ) طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث ) (از آنندراج ). مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). مشکاة. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاة و رسم الخط قرآنی مشکوة است...
-
مشکاة
لغتنامه دهخدا
مشکاة. [ م ِ] (ع اِ) سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سوره ٔنور: مثل نوره ... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاة لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیله ٔ مشتعل است . (از محیطالم...
-
مشکات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مشکاة و مشکوة] [قدیمی] meškāt منفذ و جایی که در آن چراغ بگذارند؛ هرجایی که در یا روی آن چراغ گذاشته شود.
-
جستوجو در متن
-
مشکات
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مشکاة ] (اِ.) جایی که در آن چراغ بگذارند.
-
کوة
لغتنامه دهخدا
کوة. [ ک ُوْ وَ ] (ع اِ) به لغت حبشه ، مشکاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشکات
لغتنامه دهخدا
مشکات . [ م ِ ] (ع اِ) طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث ) (از آنندراج ). مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). مشکاة. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاة و رسم الخط قرآنی مشکوة است...
-
مشکوة
لغتنامه دهخدا
مشکوة. [ م ِ کات ْ ] (ع اِ) (از «ش ک ی ») مشکاة. (ناظم الاطباء). رسم الخطی از مشکاة بمعنی چراغدان : اﷲ نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح ... (قرآن 35/24).هرچه جز نورالسموات از خدای آن عزل کن گر تو را مشکوة دل روشن شد از مصباح لا. خاقانی ...