کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِدُوَّنْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مدون
لغتنامه دهخدا
مدون . [ م ُ دَوْ وِ ] (ع ص ) ترتیب دهنده ٔ دیوان . (آنندراج ). دیوان پرداز. نعت فاعلی است از تدوین . رجوع به تدوین شود.
-
مدون
واژهنامه آزاد
مِدُوَّنْ:(medowwan) در گویش گنابادی یعنی میدوند
-
جستوجو در متن
-
مدونة
لغتنامه دهخدا
مدونة. [ م ُ دَوْ وَ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مدون . رجوع به مدون شود.
-
ساختاریافته
واژهنامه آزاد
دارای ساختار مدون و منظم
-
سیستماتیک
واژگان مترادف و متضاد
روشمند، سامانمند، قاعدهمند، نظاممند، مدون، منسجم ≠ نامنسجم
-
بیترتیب
واژگان مترادف و متضاد
بیسامان، بینظم، ساماننیافته، نامدون، ناهموار، هردمبیل ≠ مدون، مرتب
-
منسجم
واژگان مترادف و متضاد
انسجامیافته، باانسجام، ساختاریافته، پیوسته، سیستماتیک، مدون، نظاممند، یکپارچه ≠ غیرمنسجم
-
organon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگان، وسیله کسب معرفت، سبک علمی، مجموعهای از عقایدعلمی و مدون
-
organons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگان ها، وسیله کسب معرفت، سبک علمی، مجموعهای از عقایدعلمی و مدون
-
واضع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] vāze' ۱. ایجادکننده.۲. وضعکننده؛ مُدوِّن.۳. = نویسنده
-
ارسطو
فرهنگ نامها
(تلفظ: arastu) (معرب یونانی)حکیم مشهور یونانی، شاگرد افلاطون و مقلب به معلم اول مدون حکمتی یونانی.
-
مسند
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسناددادهشده، نسبتداده شده ۲. محمول، محکومبه ۳. مجموعه مدون احادیث ۴. ≠ مسندالیه
-
تدوین
واژگان مترادف و متضاد
۱. تالیف، تهیه، گردآوری، مدونسازی ۲. تالیف کردن، جمع کردن، گردآوری کردن، مدون ساختن
-
reality television
تلویزیون واقعنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] انواع برنامههای زندۀ تلویزیونی از قبیل مسابقه و برنامۀ گفتوگومحور که براساس طرحی مشخص ولی بدون فیلمنامۀ مدون تهیه شده باشد
-
proposal
پیشنهاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] طرح یا پیشنهادی که بهصورت مکتوب و مدون در قالبی مشخص به شخص یا اشخاص برای بررسی و پذیرش ارائه میشود