کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِحْرَابَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
altars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلتارها، محراب، مذبح، قربانگاه
-
gradin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریدین، طاقچه پشت محراب
-
gradines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریدین، طاقچه پشت محراب
-
gradins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریدین ها، طاقچه پشت محراب
-
مذبح
دیکشنری عربی به فارسی
قربانگاه , مذبح , محراب , مجمره
-
altar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محراب، مذبح، قربانگاه
-
gradine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درجه بندی، طاقچه پشت محراب
-
سجدهگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. سجدهگه، سجودگاه ۲. محراب
-
محاریب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ محراب .
-
adytum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
adytum، محراب، حریم، حرم، خلوتگاه
-
adyta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
adyta، محراب، حریم، حرم، خلوتگاه
-
محمدمحراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad mehrāb) از نامهای مرکب ، ← محمد و محراب .
-
ببغاء
لغتنامه دهخدا
ببغاء. [ ب َ ] (اِ)آتشدان . مجمره . || محراب .
-
محاریب
لغتنامه دهخدا
محاریب . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ محراب . (منتهی الارب ). رجوع به محراب شود. || محاریب بنی اسرائیل ، مسجدهائی که بنی اسرائیلیان در آن می نشینند. (منتهی الارب ).
-
محرابی
لغتنامه دهخدا
محرابی . [ م ِ ] (ص نسبی ) آنکه اهل محراب و ملازم آن است .- زاهد محرابی ؛ پارسا که پیوسته ملازم محراب و مقیم محراب است : رخ او چون رخ آن زاهد محرابی بر رخش بر، اثر سبلت سقلابی . منوچهری . || نوعی از شمشیر. (غیاث ) (آنندراج ). قسمی از شمشیر. (ناظم ال...