کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مِک زیدن
لهجه و گویش بختیاری
(ز)mek zeydan مکیدن.
-
کَک مَک
لهجه و گویش تهرانی
لکه های روی صورت
-
کک و مک
لغتنامه دهخدا
کک و مک . [ ک َ ک ُ م َ ] (اِ) ککمک . رجوع به این کلمه شود.
-
Mcdonaldization
مکدونالدی شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تعمیم شیوهها و سازوکارها و فرایندهای رایج در ادارۀ غذاخوریهای فوری مکدونالد به کل جامعۀ امریکا و دیگر جوامع جهانی
-
لک و مک
فرهنگ فارسی معین
(لَ کُ مَ) (اِمر.) خال های سرخ و سیاه و متعدد و بدون برآمدگی بر پوست .
-
مُکیدن،مُک زدن
لهجه و گویش تهرانی
مکیدن
-
کک و مک
فرهنگ گنجواژه
لک صورت
-
کَک و مَک
فرهنگ گنجواژه
خالهای روی صورت. ککی مکی=دارای خال صورت.
-
مَک و میوه
فرهنگ گنجواژه
میوه.
-
واژههای همآوا
-
مک
واژگان مترادف و متضاد
۱. درست، تمام، کامل ۲. سرراست ۳. زوبین، نیزهکوچک، مطرد
-
مک
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) یک بار مکیدن .
-
مک
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (ق .) (عا.) درست ، تمام ، کامل .
-
مک
لغتنامه دهخدا
مک . [ م َ ] (اِمص ) مکیدن بود. (لغت فرس چ اقبال ص 277). به معنی مکیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). مَص ّ. مَک ّ. مک زدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔبعد شود. || یکبار مکیدن . (ناظم الاطباء).و رجوع به مِک شود. || (فعل امر)...
-
مک
لغتنامه دهخدا
مک . [ م َک ک ] (ع مص ) مکیدن . (تاج المصادر) (المصادر زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مک المخ مکاً؛ مکید همه مغز استخوان را. (از اقرب الموارد). || ریخ زدن . فضله انداختن . مک بسلحه ؛ ریخ زد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).مک الطائر بسلحه...
-
مک
لغتنامه دهخدا
مک . [ م ِ ] (اِمص ، اِ) عمل مکیدن . هر یکبارکار مکیدن را یک مک می نامند : وقتی این بچه دوتا مک به پستان می زند شیرم تمام می شود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.- مک زدن ؛ مکیدن . بیرون کشیدن مایعی از ظرف آن به وسیله ٔ ل...