کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُلِيمٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مُلِيمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
مورد ملامت قرار گرفته (کلمه مليم اسم فاعل از لام است ، که به معناي داخل شدن در ملامت است ، مانند احرام که به معناي داخل شدن در حرم است )
-
واژههای مشابه
-
ملیم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) ملامت شده ، نکوهیده .
-
ملیم
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (ص .) سزاوار نکوهش ، درخور ملامت .
-
ملیم
لغتنامه دهخدا
ملیم . [ ] (اِ) واحد پولی در مصر و هزار عدد از آن برابر یک جنیه ، یعنی یک دینار مصری است . (النقود العربیة ص 26).
-
ملیم
لغتنامه دهخدا
ملیم . [ م َ ] (ع ص ) نکوهیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملوم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ملیم
لغتنامه دهخدا
ملیم . [ م ُ ] (ع ص ) سزاوار ملامت .منه المثل : رب لائم ملیم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ).سزاوار ملامت و شایسته ٔ نکوهش . المثل : رب لائم ملیم ؛ چه بسیار نکوهش کننده ای که خود شایسته و سزاوار نکوهش و ملامت است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) . م...
-
ملیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] molim درخور ملامت؛ سزاوار نکوهش.
-
مِلیم
لهجه و گویش بختیاری
melim molâm .
-
جستوجو در متن
-
قرش
لغتنامه دهخدا
قرش .[ ق ِ ] (اِ) پول رایج مصر برابر ده ملیم . هر هزار ملیم یک جینه ٔ مصری است . (دایرةالمعارف فرید وجدی ).
-
الف
لغتنامه دهخدا
الف . [ اُ ] (ع اِ) همان ملیم یا ملیماست که جزئی از اَلف (واحد پول عربی ) است . رجوع به ملیم و النقودالعربیة ص 176 شود.
-
جنیه
فرهنگ فارسی معین
(جُ نَ) [ ع . ] (اِ.) لیرة مصری برابر با 100 غرش یا 1000 ملیم .
-
جنیه
لغتنامه دهخدا
جنیه . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) لیره ٔ مصری برابر با صد غرش یا هزار ملیم . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جَنیه شود.
-
خزی
لغتنامه دهخدا
خزی . [ خ َزْی ْ ] (ع ص ) رسوا. (از غیاث اللغات ) : سخن حجت بر وجه ملامت مشنوتا نمانی به قیامت خزی و خوار و ملیم .ناصرخسرو.