کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُقَرَّبِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مُقَرَّبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
نزدیک شده ها
-
واژههای مشابه
-
مقربین
لغتنامه دهخدا
مقربین . [ م ُرْ رَ ] (ع ص ،اِ) ملائکه ٔ کروبین . مقربون . (ناظم الاطباء). ج ِ مقرب . فرشتگان نزدیک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || خویشان و نزدیکان پادشاه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مَغْرِبَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مغرب - دو محل غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض مي توان براي كره ي زمين مشرقها و مغربهاي فراوان تصور نمود يا اينكه منظور از کلمه مغارب نقطه...
-
جستوجو در متن
-
ملکین
لغتنامه دهخدا
ملکین . [ م َ ل َ ک َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ملک . دوملک : ملکین مقربین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
پالاس
لغتنامه دهخدا
پالاس . (اِخ ) یکی از مقربین (کلود) امپراطور روم که او برای ازدواج با اگری پین کلود، مخدوم خویش را مسموم ساخت .
-
صومعه داران فلک
لغتنامه دهخدا
صومعه داران فلک . [ ص َ / صُو م َ ع َ / ع ِ ن ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملائکه ٔ مقربین . (برهان ).
-
گودوی
لغتنامه دهخدا
گودوی . [ گ ُ دُی ْ ] (اِخ ) مانوئل دُ...) شاهزاده ٔ صلح . در کاستوئرا متولد شد. وی وزیر یکی از مقربین شارل چهارم اسپانیا و ملکه ماری لوئیز بود و در زمان انقلاب و در دوره ٔ سلطنت اول در امور اسپانیا نقش بزرگی به عهده داشت .
-
تئوکریتوس
لغتنامه دهخدا
تئوکریتوس . [ ت ِ ءُ ] (اِخ ) از مقربین «کاراکالا»امپراتور روم است . وی هنگامی که از طرف امپراتور مأمور سرکوبی و تنبیه ارامنه ٔ ارمنستان گردید، شکست خورد (215 م .). رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2519 شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) صفی الدین بن صالح یمنی معروف به ابن ابی الرجال . او ادیبی عالم بود و در صنعا میزیست . او راست : مطلع البدور و مجمع البحور. و خطابت و انشاء خطبه بزمان امام متوکل علی اﷲ اسماعیل بن قاسم با او بود. و از مقربین امام و ملازم حضرت ا...
-
تدلی
لغتنامه دهخدا
تدلی . [ت َ دَل ْ لی ] (ع مص ) (از «دل ی ») نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) : ثم دنی فتدلی . (قرآن 53 / 8). || فروتنی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تواضع. (اقرب الموارد) (المنجد). || تدلل ، یعنی خرامیدن . بم...
-
عرشیان
لغتنامه دهخدا
عرشیان . [ ع َ ] (اِ مرکب ) جمع فارسی عرشی ، منسوب به عرش . کنایه از ملائکه ٔ مقربین و حاملان عرش باشد. (آنندراج ) (برهان ). روحانیان . ملائک : عرشیان بانگ و ﷲ علی الناس زنندپاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند. خاقانی .عرشیان سایه ٔ حقش داننداختران نور م...
-
وِلْدَانٌ
فرهنگ واژگان قرآن
فرزندان - نوجوانان (جمع وَلد. در عبارت "يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ " طواف کردن نوجوانان بهشتي بر پيرامون مقربين کنايه است از حسن خدمتگزاري آنان. صفت مخلدون (جاوداني شده ها)براي ولدان به اين معني است که آن نوجوانان تا ابد به همان قيافه...