کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُخْرِجُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مُخْرِجُ
فرهنگ واژگان قرآن
خارج كننده
-
واژههای مشابه
-
denominator, consequent 3
مخرج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در کسر، عبارتی که پایین خط کسری نوشته میشود
-
مخرج
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقعد ۲. دررو، خروجی، محل خروج ≠ مدخل ۳. واجگاه
-
مخرج
فرهنگ واژههای سره
برونگاه
-
مخرج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] maxraj ۱. جای خارج شدن؛ محل خروج.۲. (زبانشناسی) محل خروج حرف از دهان؛ محل تلفظ حروف از کام و دهان.۳. [جمع: مخارج] (ریاضی) عددی که نشان میدهد واحد به چند بخش تقسیم شده.۴. (زیستشناسی) معقد.
-
مخرج
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) بیرون آمده ، استخراج شده .
-
مخرج
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای خروج . 2 - عددی که در زیر خط کسری قرار گرفته است . 3 - جایگاه تولید هر یک از آواهای زبان . ج . مخارج .
-
مخرج
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) خراج دهنده ، ادا کنندة باج .
-
مخرج
لغتنامه دهخدا
مخرج . [ م َ رَ ] (ع مص ) بیرون شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) جای بیرون شدن . (منتهی الارب ). جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محل بیرون شدن . (ناظم الاطباء). هذا مخرجه ؛ این جای بیرون آمدن اس...
-
مخرج
لغتنامه دهخدا
مخرج . [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) علم وادب آموخته شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ناتمام رها شده . و رجوع به تخریج شود.- عکس مخرج ؛ اصطلاحی است بدیعی که صاحب ترجمان البلاغه در ذیل «فی العکس » آرد و گوید: چون الفاظ و کلمات بیت را باز گردانند...
-
مخرج
لغتنامه دهخدا
مخرج . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) کسی که بعضی لوح را نویسد و گذارد بعض آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می نویسد بعض لوح را و بعض آن را ترک می کند. (ناظم الاطباء). || علم وادب آموزنده و تربیت کننده ٔ نوجوانان . (ناظم الاطباء) (از...
-
مخرج
لغتنامه دهخدا
مخرج . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بیرون کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زمان بیرون کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || جای بیرون کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
مخرج
لغتنامه دهخدا
مخرج . [ م ُ رِ ] (ع ص ) بیرون برآورنده . (غیاث ). بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیرون کننده . (ناظم الاطباء).- مخرج الضمیر ؛ کسی که از ضمیر و درون مردم اطلاع می دهد، و منجمی نیز به این صفت شهرت یافته است وی از ما فی ...
-
مخرج
دیکشنری عربی به فارسی
روزنه , مجراي خروج , بازار فروش , مخرج