کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُحِيطٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dispersive medium
محیط پاشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محیطی که در آن سرعت فاز موج تابع بسامد آن است
-
basal medium
محیط پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط سادهای که پایۀ محیطهای غنیشده است
-
radiological environment
محیط پرتوزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فضای موجود در منطقهای که آلوده به تابش پرتوی است
-
turbid environment
محیط توریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] محیطی سیال با ظاهر فیزیکی ابری یا گلآلود
-
solid medium
محیط جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی مغذی که با افزودن عامل سفتکننده مانند آگار جامدسازی میشود
-
milieu therapy
محیطدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] درمانی روانشناختی مبتنی بر تعدیل یا تغییر یا سازماندهی شرایط زندگی یا محیط بلافصل مُراجع بهمنظور ارتقای شناختها و مهار هیجان و ایجاد رفتارهای سازگار
-
diphasic medium
محیط دوفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که دستکم بخشی از جزء جامد آن با مایع پوشیده شده است
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
simple medium
محیط ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی حاوی کربن و منابع انرژی و ازت غیرآلی در یک محلول بافری
-
transparent medium
محیط شفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] محیطی که نور مرئی یا بخشی از پرتوهای الکترومغناطیسی از آن عبور کند
-
operational environment
محیط عملیات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ شرایط و پیشامدها و عوامل ناخواستهای که بر تصمیمهای فرمانده یگان در نحوۀ بهکارگیری نیروهای نظامی اثر میگذارد
-
opaque medium
محیط کدر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] محیطی که نور مرئی از آن عبور نکند
-
culture medium
محیط کشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ترکیب مایع یا جامدی که بهطور ویژه برای رشد و نگهداری یا انتقال ریزاندامگانها یا سایر انواع یاختهها تهیه میشود متـ . محیط medium
-
minimum medium
محیط کمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط کشتی که فاقد برخی عوامل رشد است
-
liquid medium
محیط مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط کشتی که فاقد عامل جامدساز است