کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُحَرَّمٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محرم
لغتنامه دهخدا
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) حرام شده . (منتهی الارب ). حرام گردانیده . آنچه از جانب خدای تعالی حرام شده باشد. (ناظم الاطباء). حرام داشته شده . حرام کرده شده . (غیاث ). ج ، محرمات . ماثبت النهی فیه بلا عارض و حکمه الثواب بالترک لله تعالی و العقاب ب...
-
محرم
لغتنامه دهخدا
محرم . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) حرام کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حرام گرداننده . || کسی که محکم می بندد تازیانه را. (ناظم الاطباء). || کسی که پوست را ناتمام دباغت میکند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
محرم
لغتنامه دهخدا
محرم . [ م ُ رِ ] (ع ص ) در حرم درآینده . (از منتهی الارب ). کسی که احرام حج بسته است . (ناظم الاطباء). احرام بسته . آنکه احرام بسته است زیارت خانه ٔ خدا را. احرام گرفته . مقابل محل . (یادداشت مرحوم دهخدا). احرام گیرنده . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرج...
-
محرم
دیکشنری عربی به فارسی
قدغن کردن , منع کردن , بازداشتن , اجازه ندادن () () ملعون , مطرود , ممنوع
-
محرم
دیکشنری فارسی به عربی
عميق
-
نخل محرم
لغتنامه دهخدا
نخل محرم . [ ن َ ل ِ م ُ ح َرْ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل عزا. نخل ماتم . تابوت . (ازآنندراج ). نخلی که به ایام عزاداری عاشورا به انواع پارچه ها و چراغ ها و آئینه ها و شمشیرها و جز آن تزیین کنند و آن را که به اطاق مزین بزرگی شبیه است جمع کثیری...
-
محرم بلقیس
لغتنامه دهخدا
محرم بلقیس . [ م َ رَ م ِ ب ِ ق َ ] (اِخ ) معبد بلقیس . این نام به تعدادی از معابد قدیم در یمن داده شده است . یکی از آنها در ظفارو دیگری در صرواح و مهمترین آنها در مأرب است که از عمده ترین آثار باقیمانده ٔ قوم سباء بشمار میرود.
-
محرم یزدی
لغتنامه دهخدا
محرم یزدی . [ م َ رَ م ِ ی َ ] (اِخ )میرزا عبدالوهاب پسرزاده ٔ آقامحمد هاشم زرگر اصفهانی است که در خط نسخ استاد مسلم زمان بوده است و پدرش میرزا محمدعلی مردی دانا و نیز محرم تخلص می نموده است . میرزا عبدالوهاب در یزد متولد شد و چون پدر درگذشت تخلص وی ...
-
محرم یزدی
لغتنامه دهخدا
محرم یزدی . [ م َ رَم ِ ی َ ] (اِخ )میرزامحمد علی فرزند محمد هاشم زرگر نسخ نویس اصفهانی . استاد متأخرین و متوطن یزد بود و به تذهیب اوراق اشتغال داشت و دو بیت زیر را از او نقل کرده اند:سبب ناله چه پرسید ز مرغی که فلک کردش از گلشنی آواره که نامش قفس ا...
-
محرم آباد
لغتنامه دهخدا
محرم آباد. [ م ُ ح َرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
نکاح محرم
دیکشنری عربی به فارسی
زناي با محارم و نزديکان
-
محرم اسرار
دیکشنری فارسی به عربی
سکرتير
-
محرم ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
عميق
-
محرم راز
دیکشنری فارسی به عربی
عارف
-
حرم و محرم
فرهنگ گنجواژه
حیطه محفوظ.