کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَوْلُودٌ لَّهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَوْلُودٌ لَّهُ
فرهنگ واژگان قرآن
پدر طفل
-
واژههای مشابه
-
مولود
واژگان مترادف و متضاد
۱. حاصل، زاده، زاییده، محصول، نتیجه، ولید ۲. تولد، ولادت
-
مولود
فرهنگ نامها
(تلفظ: mo(w)lud) (عربی) آن که به دنیا آمده ، زاده شده ، فرزند ؛ تولد ، میلاد ؛ (به مجاز) نتیجه ، حاصل ؛ (در احکام نجوم) زمان تولد .
-
مولود
فرهنگ واژههای سره
فرزند، فرزاد
-
مولود
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) زاییده شده . ج . موالید.
-
مولود
لغتنامه دهخدا
مولود. [ م َ ] (ع ص ) زاده . (منتهی الارب ). زاییده شده . ج ،موالید. (ناظم الاطباء) (المنجد). زاده . متولدشده . به وجودآمده . زاییده شده . (یادداشت مؤلف ). || پدیدآمده . ایجادشده . پیداآمده . (یادداشت مؤلف ).- سه مولود ؛ موالید سه گانه . مولود جماد...
-
مولود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مَولود، جمع: موالید] mo[w]lud ۱. زاییدهشده؛ فرزند.۲. [مجاز] نتیجه.۳. (اسم مصدر) تولد.
-
مَوْلُودِ
فرهنگ واژگان قرآن
طفل - نوزاد
-
مولود
دیکشنری فارسی به عربی
ابن
-
مولود شدن
لغتنامه دهخدا
مولود شدن . [ م َ / مُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متولد شدن و زاییده شدن . (ناظم الاطباء).
-
مولود جديد
دیکشنری عربی به فارسی
نوزاد , تازه زاييده شده , تازه تولد شده