کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَوْعِظَةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَوْعِظَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
اندرز - موعظه - نصيحت - پند (از ماده وعظ به معناي بازداشتن و منع کردن کسي از کاري همراه با ترسانيدن . و نيز وعظ به معناي تذکر دادن است به انجام عملي خير ، به بياني که دل شنونده را براي پذيرفتن آن تذکر نرم کند)
-
واژههای مشابه
-
موعظه
واژگان مترادف و متضاد
اندرز، پند، تذکیر، خطابه، نصیحت، وعظ، موعظت
-
موعظه
فرهنگ واژههای سره
چاشش
-
موعظه
فرهنگ فارسی معین
(مُ عِ ظِ) [ ع . موعظة ] (اِ.) پند، نصیحت .
-
موعظه
لغتنامه دهخدا
موعظه . [ م َ ع ِ ظَ ] (ع اِ) موعظة. پند و نصیحت و آنچه را شخص از پند و نصیحت و وعد و وعید بیان می کند. (ناظم الاطباء) : موعظه های شافی در سلک عبارت کشیده است . (گلستان ). و رجوع به موعظت و موعظة شود.- موعظه فرمودن ؛ پند دادن . نصیحت کردن . اندرز گف...
-
موعظة
لغتنامه دهخدا
موعظة. [ م َ ع ِ ظَ] (ع مص ) پند دادن کسی را به سخنان دل گرم کننده . (منتهی الارب ). وعظ. (ناظم الاطباء). پند دادن و موعظه کردن . (یادداشت مؤلف ). پند دادن . (آنندراج ). و رجوع به وعظ شود. || (اِ) پند. ج ، مواعظ. (مهذب الاسماء). پند و نصیحت به سخنان...
-
موعظة
دیکشنری عربی به فارسی
وعظ کردن , سخنراني کردن , موعظه کردن
-
موعظه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مَوعظَة، جمع: مواعظ] mo[w]'eze پند و اندرز دادن، بهویژه از جانب واعظ.
-
موعظه
دیکشنری فارسی به عربی
خطاب رسمي , خطبة
-
موعظه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. وعظ کردن، منبر رفتن ۲. نصیحت کردن، اندرزدادن
-
موعظه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خطبة , عظ , موعظة
-
پند و موعظه
دیکشنری فارسی به عربی
حکمة
-
واژههای همآوا
-
موعظت
لغتنامه دهخدا
موعظت . [ م َ ع ِ ظَ ] (ع مص ) موعظة. موعظه . اندرز گفتن . (یادداشت مؤلف ). پند دادن . (غیاث ) (دهار). || (اِ) پند. اندرز. نصیحت . موعظه . موعظة. وعظ. عظة. ذکر آنچه انسان را به توبه و تزکیه ٔ نفس بدارد. (از یادداشت مؤلف ) : اگر از این معنی نوشتن گی...