کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَوْتَةَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَوْتَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
مرگ - مردن (کلمه موت به معناي نداشتن حيات واز آثار حيات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خداي عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحياکم ثم يميتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غير احياء)
-
واژههای مشابه
-
مؤتة
لغتنامه دهخدا
مؤتة. [ م ُءْ ت َ ] (اِخ ) موتة. جایی در مشرق دمشق که شمشیر در آنجا می ساختند و جعفر طیار در آنجا شهید گردید. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام زمینی است به مشارف شام در دوازده میلی اذرح که یکی از جنگهای اسلام در زمان پیغمبر در آنجا انجام گرفت و...
-
موته
لغتنامه دهخدا
موته . [ ] (هندی ، اِ) به هندی سعد است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سعد شود.
-
موته
لغتنامه دهخدا
موته . [ ت َ ] (اِخ ) زمینی است به شام . (منتهی الارب ،ماده ٔ م وت ). و رجوع به مؤته (از ماده ٔ م ٔت ) شود.
-
موته
لغتنامه دهخدا
موته . [ ت ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان مرکزی بخش میمه ٔ شهرستان کاشان واقع در 42 هزارگزی شمال باختری میمه با 300 تن سکنه .آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . مزرعه ٔ آب باریک جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
موتة
لغتنامه دهخدا
موتة. [ ت َ ] (ع اِمص ، اِ) بیهوشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || صرع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نوعی از جنون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی است از دیوانگی . (مهذب الاسماء). دیوانگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دیوانگی و ج...
-
موتة
لغتنامه دهخدا
موتة. [ م َ ت َ ] (ع اِ) یک بار مردن . (ناظم الاطباء).
-
مَوْتِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
مردنش(کلمه موت به معناي نداشتن حيات واز آثار حيات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خداي عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحياکم ثم يميتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غير احياء)
-
غزوه ٔ مؤتة
لغتنامه دهخدا
غزوه ٔ مؤتة. [ غ َزْ وَ ی ِ م ُءْ ت َ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ جیش الامراء. مقریزی در امتاع الاسماع آن را غزوه دانسته است ولی ابن سعد در طبقات آن را سریه شمرده است . رجوع به مؤته و جیش الامراء شود.
-
موته جنگلی
لغتنامه دهخدا
موته جنگلی . [ م ُ ت َ / ت ِ ج َ گ َ ](اِ مرکب ) ریشه ٔ یک قسم گیاهی . (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
موتة
لغتنامه دهخدا
موتة. [ ت َ ] (ع اِمص ، اِ) بیهوشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || صرع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نوعی از جنون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی است از دیوانگی . (مهذب الاسماء). دیوانگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دیوانگی و ج...
-
موتة
لغتنامه دهخدا
موتة. [ م َ ت َ ] (ع اِ) یک بار مردن . (ناظم الاطباء).
-
موتت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آلمانی: motette] (موسیقی) motet قطعۀ موسیقی برای آواز.