کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَنع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَنع کردن
لهجه و گویش تهرانی
غیبت،بدی کسی را گفتن،ادا درآوردن
-
واژههای مشابه
-
منع
فرهنگ واژههای سره
بازدار
-
منع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] man' بازداشتن کسی از کاری یا چیزی.
-
مَنَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
منع کرد - باز داشت
-
مُنِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
منع شد - باز داشته شد
-
منع
دیکشنری فارسی به عربی
رفض , منع
-
منع شدن
واژگان مترادف و متضاد
قدغن شدن، نهی شدن، ممانعت شدن، جلوگیری شدن
-
منع کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
منع درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
ادا در آوردن ،عیب کسی را شمردن
-
connected line identification restriction, COLR
منع برخواندهنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که مشترک برخوانده با استفاده از آن میتواند مانع از نمایش شماره و اطلاعات نشانی فرعی خود برای مشترک برخوان شود
-
calling line identification restriction, CLIR
خدمات منع برخواننمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] قابلیتی که به تماسگیرنده امکان میدهد از انتقال شمارۀ خود و نمایش آن در افزارۀ مخاطب جلوگیری کند
-
منع تعقیب کیفری
دیکشنری فارسی به عربی
تبرية
-
منع یا نهی مذهبی
دیکشنری فارسی به عربی
حرام
-
سیاست منع گسترش قدرت
دیکشنری فارسی به عربی
سياسة الإحتواءِ