کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَصِيرُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَصِيرُ
فرهنگ واژگان قرآن
بازگشتگاه
-
واژههای مشابه
-
مصیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازگشت، رجعت ۲. عاقبت امر، پایان کار، فرجام کار ۳. باز گشتن ۴. گردیدن، گشتن ۵. رجوع کردن ۶. منتهی شدن ۷. انتقال یافتن
-
مصیر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گردیدن ، گشتن . 2 - رجوع کردن ، بازگشتن . 3 - انتقال یافتن . 4 - منتهی شدن .
-
مصیر
لغتنامه دهخدا
مصیر. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگوئی بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن واقع در 25هزارگزی باختر آخوره با 672 تن جمعیت . آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن اتومبیلرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
مصیر
لغتنامه دهخدا
مصیر. [ م َ ] (ع اِ) بازگشت گاه . (دهار). مآب . مرجع. برگشتگاه . بازگشتگاه . بازگشت جای . (یادداشت مؤلف ). جای بازگشت آب ، یا عام است . (منتهی الارب ). جای بازگشتن . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (غیاث ). || (اِمص ) بازگشت . (ناظم الاطباء). بازگشت کار. ...
-
مصیر
لغتنامه دهخدا
مصیر. [ م َ ] (ع اِ) روده . ج ، اَمْصِرة، مُصْران . جج ، مصارین . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ماده ٔ م ص ر). رودگانی . ج ، مُصران . (مهذب الاسماء). معی . (بحر الجواهر).
-
مصیر
لغتنامه دهخدا
مصیر. [ م َ ] (ع مص ) بازگردیدن کار. (منتهی الارب ). صیر. صیرورة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگشتن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (آنندراج ). رجوع به صیر و صیرورت شود. (غیاث ). || گشتن از حیّز به جنبانیدن . (المصادر زوزنی ). || گشتن . (تاج المصا...
-
مصير
دیکشنری عربی به فارسی
سرنوشت , تقدير , قضاوقدر , نصيبب وقسمت , مقدر شدن , بسرنوشت شوم دچار کردن
-
مصیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] masir محل بازگشت.
-
جستوجو در متن
-
قضاوقدر
دیکشنری فارسی به عربی
مصير
-
نصیبب وقسمت
دیکشنری فارسی به عربی
مصير
-
مقدر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مصير
-
بسرنوشت شوم دچار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مصير