کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَرْدُودٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مَرْدُودٍ
فرهنگ واژگان قرآن
دفع شدني - برگشتنی - دفع شده - برگردانده شده
-
واژههای مشابه
-
مردود
واژگان مترادف و متضاد
۱. ردشده، رفوزه، ناموفق ≠ قبول ۲. متروک، مطرود، منفور، وازده ≠ مقبول ۳. ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول ≠ پذیرفتنی، مقبول
-
مردود
فرهنگ واژههای سره
افتاده
-
مردود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مقبول] mardud ردشده؛ غیرقابلقبول.
-
مردود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) رد شده ، طرد شده .
-
مردود
لغتنامه دهخدا
مردود. [م َ ] (ع ص ) ردشده . بازگردانیده شده . برگردانده . مرجوع . بازگشت داده شده . || رانده . (دستورالاخوان ). مطرود. طردشده . نامقبول . واخورده : مردود خلق باشد مقبول ذوالمنن . قاآنی .- مردود آمدن ؛ مطرود آمدن . طرد شدن . رانده شدن : کو زنده ای ک...
-
مردود شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ردشدن، رفوزه شدن ≠ قبول شدن ۲. طرد شدن، مطرود شدن، رانده شدن
-
مردود کردن(درامتحان وغیره)
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد
-
واژههای همآوا
-
مردود
واژگان مترادف و متضاد
۱. ردشده، رفوزه، ناموفق ≠ قبول ۲. متروک، مطرود، منفور، وازده ≠ مقبول ۳. ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول ≠ پذیرفتنی، مقبول
-
مردود
فرهنگ واژههای سره
افتاده
-
مردود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مقبول] mardud ردشده؛ غیرقابلقبول.
-
مردود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) رد شده ، طرد شده .
-
مردود
لغتنامه دهخدا
مردود. [م َ ] (ع ص ) ردشده . بازگردانیده شده . برگردانده . مرجوع . بازگشت داده شده . || رانده . (دستورالاخوان ). مطرود. طردشده . نامقبول . واخورده : مردود خلق باشد مقبول ذوالمنن . قاآنی .- مردود آمدن ؛ مطرود آمدن . طرد شدن . رانده شدن : کو زنده ای ک...