کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَتِينٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
متینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: matinā) (عربی) (مؤنث متین) ، ← متین .
-
متینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: matine) (عربی) (مؤنث متین) ، ← متین.
-
methene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متین
-
methine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متین
-
هیکل دار
دیکشنری فارسی به عربی
متين
-
جا سنگین
لهجه و گویش تهرانی
متین
-
بامتانت
لغتنامه دهخدا
بامتانت . [ م َ ن َ ] (ص مرکب ) (از: با + متانت ) که متانت دارد. که متین است . متین . رجوع به متانت و متین شود.
-
antimycin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنتی متین
-
سَنگین و رَنگین
فرهنگ گنجواژه
متین و باوقار.
-
بامتانت
واژگان مترادف و متضاد
متین، موقر، باوقار
-
باوقار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bāva(e)qār متین؛ بردبار؛ باطمٲنینه؛ موقر.
-
باوقار
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (ص مر.) متین ، وزین .
-
placid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرامش، ارام، متین، راحت
-
قوی هیکل
دیکشنری فارسی به عربی
عملاق , قوي , متين
-
حبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] habal آبستنی.〈حبل متین: = حبلالمتین: ◻︎ برترین جای مرا پایگه خدمت اوست / پایهٴ خدمت او نیست مگر حبل متین (فرخی: ۲۸۷)