کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مو فرستادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قلم مو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
فرشاة
-
یک تار مو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: itâr-e mü طاری: yektâr-e mü طامه ای: itâr-e mu طرقی: itâtâr-e mü کشه ای: itâtâr-e mi نطنزی: itâtâr-e mu
-
پوش دادن مو
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد)
-
سر مو ،سرمویی
لهجه و گویش تهرانی
خیلی جزیی
-
مو آتش زدن
لهجه و گویش تهرانی
زود حاضر شدن کسی هنگام احضار
-
مو درآوردن( زبون)
لهجه و گویش تهرانی
زیاد گفتن
-
مو، موبرداشتن/ورداشتن
لهجه و گویش تهرانی
تَرَک مویی و نازک
-
تیر و مو
فرهنگ گنجواژه
اصابت تیر به هدف.
-
رو و مو
فرهنگ گنجواژه
سر و صورت. رو و مو شستن.
-
ریش و مو
فرهنگ گنجواژه
موی سر و صورت.
-
مو و کاکل
فرهنگ گنجواژه
مو، زلف.
-
مو و میان
فرهنگ گنجواژه
زیبائی ظاهری.
-
گردن از مو باریکتر داشتن
لغتنامه دهخدا
گردن از مو باریکتر داشتن . [ گ َ دَ اَ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عذر و کراهت نداشتن در قبول آنچه گویند. مطیع بودن . منقاد بودن : در طینت ملایم من نیست سرکشی باریکتر ز موی میان است گردنم .صائب (از آنندراج ).
-
cartilage-hair hypoplastia
کمرویشی غضروفومو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نارسایی جهشی مغلوبی که در آن کلیۀ بافتهای کلاژندار دچار کمرویشی میشوند
-
مو به تن سیخ شدن
لهجه و گویش تهرانی
ترسیدن