کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موی کالیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زبان موی کردن
لغتنامه دهخدا
زبان موی کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب )کنایت از باریکی سخن . موی شکافی در سخن : چاکر بثنا زبان کند موی تا موی به امتحان شکافد.خاقانی .
-
موی باز کردن
لغتنامه دهخدا
موی باز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گشودن موی بافته یا به هم گوریده . || تراشیدن موی : سه ماه بود که موی سر باز نکرده بودیم . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 154). موی سر باز می کنند تا آنگه که گوسفند بکشند. (کشف الاسرار ج 1 ص 527).
-
موی شکافی کردن
لغتنامه دهخدا
موی شکافی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دقت بسیار ورزیدن در کارها یا مسأله ای . در درک یا حل یابیان نکته و موضوعی سخت دقت و ظرافت به کار بردن .
-
موی خرگوش یا مرغوز
دیکشنری فارسی به عربی
شعر الانغورة
-
زدن (موی وغیره)
دیکشنری فارسی به عربی
شذب
-
موی دماغ کسی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ثقب
-
بروس موی سر
دیکشنری فارسی به عربی
فرشاة الشعر
-
فر موی سر
دیکشنری فارسی به عربی
موجة
-
دارای موی زبر
دیکشنری فارسی به عربی
شائک
-
درست کردن موی سر
دیکشنری فارسی به عربی
لباس
-
موی بغل گوش
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: müvarguš طاری: mü-ye beqalgöš طامه ای: mu-ye beqalguš طرقی: mü-ye banâgöš کشه ای: mu-ye beqalgöš نطنزی: mu beqal-e guš
-
موی زیر بغل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: müǰirbaqal طاری: mü-ye ǰerbaqal طامه ای: mu-ye ǰirbeqal طرقی: mü-ye ǰerbaqal کشه ای: mu-ye ǰerbaqal نطنزی: muǰirbeqal
-
روی و موی
فرهنگ گنجواژه
زیبائی.
-
موی و بَر
فرهنگ گنجواژه
زیبائی.
-
موی و روی
فرهنگ گنجواژه
زیبائی.