کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مویی
لغتنامه دهخدا
مویی . (ص نسبی ) منسوب به مو. (ناظم الاطباء). منسوب به موی . آنچه به موی نسبت دارد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مو و موی شود. || ساخته شده از مو. از مو. از موی . که ازموی ساخته باشندش : الک مویی . (از یادداشت مؤلف ).- جامه ٔ مویی ؛ جامه ٔ آراسته با...
-
مویی
لغتنامه دهخدا
مویی . (گرجی ، فعل امر) کلمه ٔ گرجی است به معنی بیا. (از مقدمه ٔ نزهةالمجالس چ ریاحی ص 28) : از عشق صلیب موی رومی رویی ابخازنشین گشتم و گرجی کویی از بس که بگفتمش که مویی مویی شد موی زبانم و زبان هر مویی . خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 926).گرچه صنما ه...
-
مویی
دیکشنری فارسی به عربی
سعري , مشعر
-
مویی
لهجه و گویش تهرانی
با فاصله خیلی کم
-
واژههای مشابه
-
filiform colony
پَرگَنۀ مویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای که حاشیههای آن دارای رشتههای نخمانندی است که از مرکز به سمت بیرون رشد میکنند
-
crizzle
تَرَک مویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ترک ریزی که بر سطح ماده ظاهر میشود
-
آشفته مویی
لغتنامه دهخدا
آشفته مویی . [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) کالیده مویی . ژولیده موئی .
-
سیه مویی
لغتنامه دهخدا
سیه مویی . [ ی َه ْ ] (حامص مرکب ) موی سیاه داشتن : از جوانی بود سیه مویی وز سیاهی بود جوان رویی . نظامی .سیه مویی جوان را غم زدایدکه در چشم سیاهان غم نیاید.نظامی .
-
hair hygrometer
نمسنج مویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمسنجی برای اندازهگیری رطوبت نسبی براساس تغییرات طول تار مو
-
جان به مویی آویختن
لغتنامه دهخدا
جان به مویی آویختن . [ ب ِ ت َ ] (مص مرکب ) ناتوان گشتن . ضعیف شدن . نحیف گشتن چنانکه بحال مرگ افتد : ز سر مو ز رویش صفا ریخته بموئیش جان در تن آویخته .سعدی .
-
مویی رد کردن
لهجه و گویش تهرانی
از خطر با فاصله کم گذشتن
-
Trichechus inunguis
گاو دریایی تنمویی آمازونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تنموئیان و راستۀ گاودریاییسانان که کوچکترین گونۀ این جنس با طولی حدود سه متر است
-
Trichechus sengalensis
گاو دریایی تنمویی سنگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تنموییان و راستۀ گاودریاییسانان که پوزهاش در مقایسه با دیگر گونهها نوکدارتر است
-
Trichechus manatus
گاو دریایی تنمویی دستبالهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تنموئیان و راستۀ گاودریاییسانان با بدنی خاکستری و تقریباً بدون مو که فاقد اندام حرکتی عقبی است و اندام حرکتی جلوی آن کوتاه و انعطافپذیر است