کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موکنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موکنة
لغتنامه دهخدا
موکنة. [ م َ ک ِ ن َ ] (ع اِ) مؤنث موکن . (منتهی الارب ). آشیانه ٔ مرغ . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
موکنة
لغتنامه دهخدا
موکنة. [ م ُ وَک ْ ک ِ ن َ ] (ع ص ) خاره ٔ خرما که رنگ پخته درآورده بود. (مهذب الاسماء).
-
واژههای مشابه
-
موکنه
لغتنامه دهخدا
موکنه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) منقاش . منتاخ . (یادداشت مؤلف ). آلتی که بدان موی ابرو و صورت زنان برکنند. موچین .
-
جستوجو در متن
-
موکن
لغتنامه دهخدا
موکن . [ م َک ِ ] (ع اِ) موکنة. (منتهی الارب ). آشیانه ٔ مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آشیانه ٔ مرغ که بر کوه بود یا بر دیوار. ج ، مواکن . (مهذب الاسماء).
-
موی کنه
لغتنامه دهخدا
موی کنه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) منقاش . موکنه . موی کن . موچین . موی چینه . منتاخ . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موی چینه و موی چین و موی کن شود.
-
آشیان
لغتنامه دهخدا
آشیان . (اِ) آشیانه . خانه ٔ مرغ . لانه ٔ مرغ . مأوای طیر. آموت . کابک . کابوک . پدواز. تکند. عش ّ. وکر.وکنه . اُکنه . وقنه . موکن . فراش . موکنه : بدان هر عمود آشیانی بزرگ نشسته برو سبز مرغ سترگ . فردوسی .در آشیان چرخ دو مرغان زیرکندکاندر فضای ربع ...