کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤیدرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤیدرای
لغتنامه دهخدا
مؤیدرای . [ م ُ ءَی ْ ی َ ] (ص مرکب ) که رأی و اراده ٔ او مورد تأیید خداوند جهان است . که خدا رأی و فکر و عزم او را تأیید و پشتیبانی می کند.آنکه رایش مؤید به تأیید آسمانی است : کیست جز خواجه ٔ مؤیدرای احمد مرسل آن رسول خدای . نظامی .و رجوع به...
-
جستوجو در متن
-
همایون فر
لغتنامه دهخدا
همایون فر. [ هَُ ف َ ] (ص مرکب ) دارای فرّ و شکوه . باشکوه : هم موفق پادشاهی هم مظفر شهریارهم مؤیدرای میری ، هم همایون فر همام . فرخی .عید همایون فر نگر سیمرغ زرین پر نگرابروی زال زر نگر، بر فرق کهسار آمده .خاقانی .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نامی از نامهای رسول صلوات اﷲعلیه : مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد. (قرآن 6/61). قال (ص ) : انا فی السماء اَحمَد و فی الارض محمد.گفت جز خواجه ٔ مؤیّدرای احمد مرسل و رسول خدای . نظامی .تخته ٔ اول که الف نقش بست بر در محجو...
-
همام
لغتنامه دهخدا
همام . [ هَُ ] (ع ص ،اِ) پیه که از کوهان گداخته شود. || آب برف روان شده . || مرد و پادشاه بزرگ همت . || مهتر دلیر جوانمرد، خاص است به مردان . ج ، هِمام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مهتر. سر. سرور. سید. رئیس . بزرگ . (یادداشتهای مؤلف ) : هم موفق ...