کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤمی
لغتنامه دهخدا
مؤمی . [ م ُ ءَم ْ ما ] (ع ص ) کنیزک گردانیده . (از منتهی الارب ). کنیزک گردانیده شده .
-
واژههای مشابه
-
waxy
مومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مربوط به موم یا از جنس آن
-
مومی
لغتنامه دهخدا
مومی . (ص نسبی ) منسوب به موم . آنچه نسبت به موم دارد. از موم . (یادداشت مؤلف ). منسوب به موم و به رنگ موم . (ناظم الاطباء).- مومی کردن جسد میت ؛ مومیایی کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مومیا و مومیایی و مومیایی کردن شود. || (اصطلاح گیاه شناسی ) م...
-
stencill
کاغذ مومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی کاغذ که با قلم خاصی بر آن مینگارند و با دستگاه تکثیر از آن نسخهبرداری میکنند
-
waxy flavour
طعم مومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گشتهطعمی شبیه به طعم پارافین ذوبشده که عموماً در عسل ایجاد میشود
-
مومی الیه
لغتنامه دهخدا
مومی الیه . [ ما اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) موماالیه . موماءالیه . مشارالیه . اشاره شده به سوی آن . اشاره شده به سوی او. مشارالیه . اشاره کرده شده به سوی او. (ناظم الاطباء). مومی بر وزن موسی صیغه ٔ اسم مفعول است از ایماء، پس معنی مومی الیه ایماکرده ش...
-
مومی الیها
لغتنامه دهخدا
مومی الیها. [ ما اِ ل َ ] (ع ص مرکب ) مؤنث مومی الیه . زن اشاره کرده شده به سوی او. مشارالیها. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مومی الیه شود.
-
مومی الیهم
لغتنامه دهخدا
مومی الیهم . [ ما اِ ل َ هَِ ] (ع ص مرکب ) ج ِ مومی الیه . مردان اشاره شده بدانان . مشارالیهم . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مومی الیه شود.
-
مومی الیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mumā'elayh اشارهشده به او؛ نامبرده.
-
مومی شکل
دیکشنری فارسی به عربی
شمع
-
شمع مومی
دیکشنری فارسی به عربی
شمع
-
مداد رنگی مومی
دیکشنری فارسی به عربی
طباشير ملون
-
جستوجو در متن
-
waxen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واکسن، ساخته شده از موم، مومی، مومی شکل