کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مولی
لغتنامه دهخدا
مولی . [ م ُ وَل ْ لی ] (ع ص ) اسم فاعل از تولیت و تولیة. گرداننده . (از یادداشت مؤلف ).
-
مولی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مَولیٰ] mo[w]lā = مولا
-
گل مولی
لغتنامه دهخدا
گل مولی . [ گ ُ ل ِ م َ / مُو لا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطابی است که بصورت احترام و گاهی تحقیر به درویش میدهند. خطابی است که به درویشان کنند، چون نام او ندانند.
-
مولی الموالاة
لغتنامه دهخدا
مولی الموالاة. [ م َ لَل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) شخص معروف النسب که با شخصی مجهول النسب برادر و دوست شود و گوید اگر او جنایتی کرد خسارت او رابدهد و اگر مُرد میراث او آن ِ او باشد. این تعهد و قول را موالاة و آن شخص صاحب خانواده را مولی الموالاة نامند. (ا...
-
مولی الموالی
لغتنامه دهخدا
مولی الموالی . [ م َ لَل ْ م َ ] (اِخ ) لقبی است امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را. لقبی که شیعیان به حضرت علی علیه السلام دهند. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به علی شود.
-
مولی الموالی
لغتنامه دهخدا
مولی الموالی . [ م َ لَل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) مولای مولایان . سرور سروران . سرور بزرگان . (از یادداشت مؤلف ).
-
مولی علیه
واژهنامه آزاد
مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (در صورتی که جنون و سفه آنها قبل از تمام شدن صغر وجود داشته و بعد از بزرگ شدن هم ادامه پیدا کند) تحت ولایت پدر و جد ...
-
مول مولی
واژهنامه آزاد
مول مولی یک نوع از حبوبات و در حال انقراض است که در خراسان وجود دارد. مزه ترکیبی از عدس و نخود دارد. دیرپخت است و اگر وسط پخت شعله را خاموش کنند و بعدا دوباره روشن کنند به اصطلاح عوام قهر میکند و دیگه هرگز نمیپزد در پرورش جوجه کبوتر هم موثر بوده وکار...
-
مولی علیه
واژهنامه آزاد
از سرپرستی برای کسی است
-
molar heat capacity
ظرفیت گرمایی مولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] گرمای لازم برای آنکه دمای یک مول از مادۀ مورد نظر به اندازۀ یک درجۀ کلوین افزایش یابد
-
جستوجو در متن
-
مولا
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مولی ] (اِ.) نک مولی .
-
موالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مولی] [قدیمی] mavāli = مولی
-
brewer's mole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مولی آبجو
-
mollycosset
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مولی کسر
-
Geranium molle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرانیم مولی