کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤرب
لغتنامه دهخدا
مؤرب . [ م ُ ءَرْ رَ ] (ع ص ) نعت مفعولی است از تأریب . رجوع به تأریب شود. استوار. (ناظم الاطباء). استوار کرده شده . (آنندراج ). کامل و افزون کرده شده : گویند اعطاه اﷲ عضواً مؤرباً؛ داد خدا او را عضو کامل و استوار. (منتهی الارب ). کامل . (ناظم ال...
-
مؤرب
لغتنامه دهخدا
مؤرب . [ م ُ ءَرْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأریب . رجوع به تأریب شود. استوارکننده . آن که تنگ و محکم می کشد گره را. (ناظم الاطباء). || افزون کننده .(از منتهی الارب ). || آن که کامل می نماید و تمام می کند چیزی را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ...
-
مؤرب
لغتنامه دهخدا
مؤرب . [ م ُءْ رِ ] (ع ص ) ظفریاب و غالب آمده بر کسی . (ناظم الاطباء). ظفریابنده . (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
مورب
واژگان مترادف و متضاد
اریب، خم، کج، مایل، معوج ≠ راست
-
مورب
فرهنگ واژههای سره
اریب، اریبانه
-
مورب
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ رَّ) (ص .) گرفته شده از فارسی به معنای کج ، خمیده .
-
مورب
لغتنامه دهخدا
مورب . [ م ُ وَرْ رَ ] (ص ) نعت مفعولی منحوت از «اریب » و «وریب » فارسی . وریب . اریب . این لفظ عربی نیست و گویا فارسی زبانان از لفظ اریب و وریب فارسی ، این صیغه ٔ مفعولی را ساخته اند. (از یادداشت مؤلف ). کج و معوج و دارای اریب . (ناظم الاطباء). خط ...
-
مورب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [= اریب، به سیاق عربی] movarrab آنچه سر کج داشته باشد؛ کج؛ معوج؛ خمیده.
-
مورب
دیکشنری فارسی به عربی
قطر , مائل
-
transversal line
خط مورب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خطی که دو یا چند خط را قطع کند
-
حجاب مورب
لغتنامه دهخدا
حجاب مورب . [ ح ِ ب ِ م ُ وَرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حجاب شود.
-
angled strip ignition
گیرانش نواری مورب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ایجاد تعدادی خط آتش بر روی یک سطح که با جهت باد زاویه تشکیل دهند
-
oblique décalage
ناهمزمانی مورب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کارکرد مقدماتی یک تحول که حاکی از تحول این کارکرد در آینده است