کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤدم
لغتنامه دهخدا
مؤدم . [ م ُءْ دَ ] (ع ص ) مرد دانا و تجربه کار. (منتهی الارب ، ماده ٔ ادم ). مرد دانای تجربه کار. (ناظم الاطباء). مجرب . (یادداشت مؤلف ).
-
مؤدم
لغتنامه دهخدا
مؤدم . [ م ُءْ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایدام . اصلاح کننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سازواری ده بین کسان . (از اقرب الموارد). برقرار کننده ٔ دوستی و الفت دهنده . (ناظم الاطباء). اصلاح کننده و الفت دهنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || آن که ن...
-
واژههای مشابه
-
modem, modulator-demodulator
مودم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] وسیلهای برای تبدیل اطلاعات رقمی دوگانی به علامتهای صوتی در خطوط تلفن
-
مودم
دیکشنری عربی به فارسی
تلفيق و تفکيک کننده
-
جستوجو در متن
-
modems
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم ها، مودم، تلفیق و تفکیک کننده
-
commutual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
obtent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
mawed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
maned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
furniment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
instonement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم
-
تلفیق و تفکیک کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مودم
-
acoustic modem
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودم صوتی