کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤدب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
mobbishness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مودب بودن
-
با نزاکت
دیکشنری فارسی به عربی
مودب
-
madder family
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانواده مودب
-
مبادی اداب
دیکشنری فارسی به عربی
لبق , مودب
-
متادب
واژگان مترادف و متضاد
ادبآموخته، فرهیخته، مودب
-
urbanizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
-
غير اناني
دیکشنری عربی به فارسی
متواضع , مودب , بدون خود خواهي , ناخودخواه
-
مهذب
دیکشنری عربی به فارسی
با ادب , مودب , فروتن , مودبانه
-
urbanize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
-
با ادب
دیکشنری فارسی به عربی
محترم , مهذب , مودب
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
-
علی لیثی
لغتنامه دهخدا
علی لیثی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
-
علی واسطی
لغتنامه دهخدا
علی واسطی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
-
نامودب
واژگان مترادف و متضاد
بیادب، بیتربیت، گستاخ، نافرهیخته ≠ مودب
-
urbanizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهرنشینی می کند، شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن