کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤتمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤتمن
لغتنامه دهخدا
مؤتمن . [ م ُءْ ت َ م َ ] (اِخ ) قاسم بن هارون الرشید عباسی متولد 173 و متوفای 208 هَ . ق . هارون الرشید او را در زمان خود پس از دو برادر به ولیعهدی منصوب کرد. ورجوع به قاسم مؤتمن و مجمل التواریخ و القصص ص 349 و تاریخ گزیده ص 304 و 308 و تاریخ الخل...
-
مؤتمن
لغتنامه دهخدا
مؤتمن . [ م ُءْ ت َ م َ ] (اِخ ) یکی از صفات باری تعالی . (ناظم الاطباء).
-
مؤتمن
لغتنامه دهخدا
مؤتمن . [ م ُءْ ت َ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از ائتمان . (از منتهی الارب ، ماده ٔ ام ن ). اعتماد کرده شده و امین گرفته شده . (ناظم الاطباء). موثق . امین . (یادداشت مؤلف ). معتمد و امین . (غیاث ) : دیر نپاید که به امر ملک گردی بر ملک جهان مؤتمن . فر...
-
مؤتمن
لغتنامه دهخدا
مؤتمن . [م ُءْ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتمان . (منتهی الارب ). اعتمادکننده . (ناظم الاطباء). رجوع با ائتمان شود. || امین گیرنده . || بی بیم و ترس گرداننده . (از منتهی الارب ). || امین . (ناظم الاطباء). || امین و وکیلی که دارای امانت باشد. (نا...
-
واژههای مشابه
-
موتمن
واژگان مترادف و متضاد
امین، درستکار، مورد اطمینان، مورد وثوق، مطمئن، معتمد، موثق ≠ غیرامین، ناموثق
-
قاسم مؤتمن
لغتنامه دهخدا
قاسم مؤتمن . [ س ِ م ُءْ ت َ م َ ] (اِخ )ابن هارون الرشید عباسی (173 - 208 هَ . ق . / 790 -823 م .) و برادر امین و مأمون است . هارون الرشید در زمان خود او را پس از دو برادر خود به ولیعهدی نصب کرد و به لقب مؤتمن ملقب گردانید و جزیره و ثغور وعواصم ر...
-
مؤتمن الدوله
لغتنامه دهخدا
مؤتمن الدوله . [ م ُءْ ت َ م َ نُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) علی بن صدقه . وی پس از شرف الدین علی بن طراد زینبی به وزارت مقتفی خلیفه ٔ عباسی (530 تا 555 هَ . ق .) رسید و او مردی نیکوسیرت و نیکوخلق و متعبد و متدین و از خاندانی بزرگ بود و از بعد وی ابن ه...
-
مؤتمن الملک
لغتنامه دهخدا
مؤتمن الملک . [ م ُءْ ت َ م ِ نُل ْ م ُ ] (اِخ ) حسین پیرنیا پسر نصراﷲخان مشیرالدوله ٔ نائینی برادر حسن مشیرالدوله (1254 تا 9 شهریور 1326 هَ .ق .). از رجال نیکنام و میهن دوست عهد قاجار و دوران پهلوی . او مانند برادر خود میرزاحسن خان مشیرالدوله محبوب...
-
المستشار مؤتمن
لغتنامه دهخدا
المستشار مؤتمن . [ اَ م ُ ت َ رُ م ُءْ ت َ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی آنکه از او طلب شور میشود باید امین باشد. مولانا گوید : گفت پیغمبر بکن ای رای زن مشورت ، که المستشار مؤتمن .این حدیث در جامع صغیر بصورت : «المستشارمؤتمن ان شاء اشار، و ان شاء ل...
-
جستوجو در متن
-
mootman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موتمن
-
trusted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتماد به نفس، موتمن، سپرده
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) مؤتمن الدوله علی . وزیر مقتفی . رجوع به علی مؤتمن ... شود.
-
حسین پیرنیا
لغتنامه دهخدا
حسین پیرنیا. [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) مؤتمن الملک . رجوع به پیرنیا و مؤتمن الملک شود.