کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤامة
لغتنامه دهخدا
مؤامة. [ م ُ آم ْ م َ ] (ع مص ) نزدیک شدن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
موأمة
لغتنامه دهخدا
موأمة. [ م ُ ءَ م َ ] (ع اِ) خود آهنی بی مونه و آن پاره آهن جامه باشد که بدان خود را به حلقه های زره بر گردن بندند. (منتهی الارب ).
-
موأمة
لغتنامه دهخدا
موأمة. [ م ُ ءَ م َ ] (ع مص ) سازواری کردن با کسی . || مباهات کردن با کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مواماءة
لغتنامه دهخدا
مواماءة. [ م ُ م َ ءَ ] (ع مص ) سازواری کردن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موائمة. موامئة و موائمة دو واژه اند و یا مقلوب یکدیگرند. (از منتهی الارب ). لغتی است در موأمة. (از اقرب الموارد). و رجوع به موأمة شود.
-
ؤام
لغتنامه دهخدا
ؤام . [ وِ آ ] (ع مص ) موأمة. سازواری نمودن کسی را یا مباهات کردن با وی . در مثل گویند لولا الوئام لهلک الانام ؛ یعنی اگر موافقت در میان مردم نبودی از جدال و خلاف هلاک شدندی یا مردم که کارهای نیکو و پسندیده میکنند نه از سرشت و سیرت است بلکه از راه ...