کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موهوم پرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موهوم پرست
لغتنامه دهخدا
موهوم پرست . [ م َ / مُو پ َ رَ ] (نف مرکب ) موهوماتی . خرافاتی . خرافی . آنکه اعتقاداتی سست و خرافی دارد. (ازیادداشت مؤلف ). و رجوع به موهوم و موهوماتی شود.
-
واژههای مشابه
-
موهوم پرستی
دیکشنری فارسی به عربی
خرافة
-
واژههای همآوا
-
موهومپرست
واژگان مترادف و متضاد
خرافاتی، خیالپرست
-
جستوجو در متن
-
superstitious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرافات، خرافاتی، موهوم، خرافات پرست، موهوم پرست
-
موهوماتی
لغتنامه دهخدا
موهوماتی . [ م َ / مُو ] (ص نسبی ) خرافاتی . موهوم پرست . آنکه عقاید باطل و خرافی دارد. آنکه پای بند اعتقادات خرافی و موهوم است . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موهوم و موهومات شود.
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...