کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مونۀ بومشناختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) خاصیت ، خاصیت طبیعی چیزی .
-
مؤنه
لغتنامه دهخدا
مؤنه . [ م َ ئو ن َ ] (ع اِ) مؤونة. مؤونت . هرآنچه در زندگانی و معیشت بدان محتاج باشند. نفقه وزاد و توشه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤنة شود.
-
مؤنة
لغتنامه دهخدا
مؤنة. [ م َ ئو ن َ ] (ع اِ) مؤونة. بار و گرانی نفقه ٔ عیال و کفالت عیال و قوت روزانه . ج ، مؤن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤونة و مؤنه شود. || رنج . زحمت . سعی . ج ، مؤن . (یادداشت مؤلف ).
-
مونه
لغتنامه دهخدا
مونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب . (ناظم الاطباء). خاصه ٔ طبیعی . (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). خاصه ٔ طبیعی بود. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فرهنگ اوبهی ). خاصیت طبیعی را گویند مانند حرارت آتش و برودت هوا و رطوبت آب...
-
مونه
واژهنامه آزاد
(سنگسری) غم و اندوه داشتن.
-
stand type
مونۀ توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ردهای از توده که با هدف مدیریتی یا جنگلشناختی و معمولاً براساس ترکیب و ساختار و سن تعریف میشود
-
forest type, forest site type
مونۀ جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ردهای از جنگل با ترکیب مشخصی از رستنیهای غالب که در شرایط رویشگاهی خاص میرویند
-
habitat type
مونۀ زیستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مجموعهای از زیستگاهها که در آنها رشد جوامع گیاهی مشابه میتواند به اوج برسد متـ . پوشش گیاهی بالقوه potential vegetation
-
ecotype
بوممونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انشعابی ژنشناختی از یک جمعیت که با زیستگاهی ویژه سازگار شده است
-
مونه پایین
لغتنامه دهخدا
مونه پایین . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع در 76هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بهبهان با 350 تن سکنه . راه آن مالرو است . ساکنان از طایفه ٔ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
forest type map
نقشۀ مونۀ جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نقشهای که نمایانگر مونههای جنگل است
-
forest type cartography
نقشهنگاری مونۀ جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نگاشتن مونههای جنگل بر روی نقشه
-
Rhincodon typus
کوسهنهنگ مونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ کوسهنهنگیان و راستۀ کوسهنهنگسانان و بالاراستۀ نرمآبششداران که بزرگترین ماهی دنیاست
-
ecological type
مونۀ بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] منطقهای که ترکیب طبیعی بالقوه و خاصی از یک اجتماع و خاک و سیمای منظر و اقلیم را دارد
-
forest typology
مونهشناسی جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] علم مطالعه و تفکیک مونههای جنگل