کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مول مول زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مول مول زدن
لغتنامه دهخدا
مول مول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مس مس کردن . این دست آن دست کردن . به تأخیر انداختن . (از یادداشت مؤلف ) : عاشق است و می زند او مول مول کو ز بی صبریت داند ای فضول . مولوی .مول مولی می زد آنجا جان اودر فضای رحمت و احسان او. مولوی .و رجوع به مول و...
-
واژههای مشابه
-
مولِ ننه
لهجه و گویش تهرانی
فاسق ننه:انگارمول ننه اش را دیده
-
جستوجو در متن
-
موک
لغتنامه دهخدا
موک . (اِ) نیش جانوران گزنده مانند کژدم و جز آن . (ناظم الاطباء). نیش را گویند خواه نیش عقرب باشد و خواه نیش چیزهای دیگر. (برهان ). || میش را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). میش بود. (فرهنگ اسدی ). به معنی میش است و در برهان به معنی نیش آمده . (آنندراج ) (...