کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مول مول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مول مول
لغتنامه دهخدا
مول مول . (اِمص مرکب ) (ریشه یا ماده ٔ مکرر مولیدن ). عمل این دست آن دست کردن . عمل مس مس کردن . (یادداشت مؤلف ). عمل درنگیدن و تأخیر کردن : برای تو مهان در انتظارندسبک تر رو چرا در مول مولی . مولوی .منتظر در غیب جان مرد و زن مول مولت چیست زوتر گام...
-
واژههای مشابه
-
مولِ ننه
لهجه و گویش تهرانی
فاسق ننه:انگارمول ننه اش را دیده
-
جستوجو در متن
-
مولی
لغتنامه دهخدا
مولی . (حامص ) حالت مول . مول بودن . رجوع به مول شود.
-
mol
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول
-
mels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول
-
mols
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول
-
moule
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول
-
mool
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول
-
تبدیل بسرمایه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مول
-
باحروف درشت نوشتن
دیکشنری فارسی به عربی
مول
-
سرمایه جمع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مول
-
mole cricket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کریکت مول
-
marsupial mole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مول کبابی