کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولویة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولویة
لغتنامه دهخدا
مولویة. [ م َ ل َ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مولویت . همتایی و مشابهت به موالی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). گویند: فیه مولویة؛ یعنی مشابهت به موالی دارد. || نیکوکاری . گویند: فیه مولویة. (از ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
مولویه
لغتنامه دهخدا
مولویه . [ م َ/ مُو ل َ وی ی َ ] (اِخ ) مولوی . طریقه ٔ منسوب به مولانا جلال الدین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود.
-
مولویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَولویَّة] (تصوف) mo[w]laviy[y]e فرقهای از صوفیان پیرو جلالالدین محمد بلخی (مولوی).
-
زاویه ٔ مولویه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مولویه . [ ی َ ی ِ م َ ل َ وی ی َ ] (اِخ ) همان تکیه ٔ مولویه است که از بزرگترین تکیه ها است در حلب و مرزا (میرزا) فولاذ و میرزا علوان فارسی (ایرانی ) که از اتباع شاه اسماعیل صفوی بوده اند آن را بنا نهاده اند و سپس اضافاتی بسیار در آن شده است...
-
واژههای همآوا
-
مولویت
لغتنامه دهخدا
مولویت . [ م َ / مُو ل َ وی ی َ ] (از ع ، اِمص ) مولایی . آقایی . سیادت . (یادداشت مؤلف ) : تا خفض جناح تو شود و نتن مولویت و رعونت از تو بیرون رود. (مزارات کرمان ص 3). و رجوع به مولا و مولی شود.
-
جستوجو در متن
-
مولوی
لغتنامه دهخدا
مولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) مولویه . نام سلسله ای از درویشان طریقه ٔ مولوی ، طریقه ای از صوفیه که پیروان جلال الدین محمد بلخی عارف و شاعر نامی هستند. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به مولویه شود.
-
معنوی
لغتنامه دهخدا
معنوی . [ م َ ن َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم عثمانی است وی اهل سلانیک و به طریقه ٔ مولویه منتسب بود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ثاقب
لغتنامه دهخدا
ثاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) (شیخ مصطفی ) از مشایخ طریقه ٔ مولویه و یکی از شعراست . او در کوتاهیه میزیست و اصل وی از ازمیر است و از برآوردگان مصطفی پاشا کوپریلی زاده است سپس به أدرنه شد و به طریقه ٔ مولویه درآمد و بعد از آن به قونیه رفت و پس از دیری خدمت پ...
-
صاحب دده
لغتنامه دهخدا
صاحب دده . [ ح ِ دَ دَ ] (اِخ ) وی از شعرای پیرو طریقت مولویه و از مردم بروسه است . پس از مدتی سیر و سیاحت عزلت گزیدو بسال 1140 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
ناصر
لغتنامه دهخدا
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) عبدالباقی افندی . از شاعران و مشایخ مولویه ٔ عثمانی است . دیوان اشعار دارد، در فن موسیقی نیز او را مهارتی بود، به سال 1246 هَ . ق . درگذشت . او راست :کو کل باقوب لب جانانه مست اولوب قالمش مثال آئینه بی دست و پا اولوب قالمش .(از ق...
-
نائی
لغتنامه دهخدا
نائی . (اِخ ) شیخ عثمان افندی از شاعران و موسیقیدانان ترک است . در قاموس الاعلام آمده است : وی از شعرا و مشایخ مولویه بوده و در خانقاه غلطه سمت نی زن باشی داشت و به سال 1109 به مقام شیخی خانقاه مذکور رسید و در سال 1142 درگذشت . بمناسبت مهارتی که در م...
-
مولوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مولیٰ) [عربی: مَولویّ] ‹مولویه› mo[w]lavi ۱. مربوط به ولایت.۲. (اسم) (تصوف) = مولویه۳. (اسم) (تصوف) عنوان شیخهای متصوفه و علمای روحانی.۴. (اسم) [قدیمی] نوعی کلاه دراز یا عمامۀ کوچک: ◻︎ ساقی مگر وظیفهٴ حافظ زیاده داد / کآشفته گشت...