کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولد برق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طبقه ٔ مولد ریشه های فرعی
لغتنامه دهخدا
طبقه ٔ مولد ریشه های فرعی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ م ُ وَل ْ ل ِ دِ ش َ / ش ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پریسیکل عبارت از یک یا چند طبقه بافته هائی است که استوانه ٔ مرکزی را احاطه نموده است ودر داخل آندودرم و خارج آوندهای چوبی و دسته های آبکشی...
-
ماده مولد یا مشدد سرطان
دیکشنری فارسی به عربی
کارسينوجين
-
جستوجو در متن
-
ژنراتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← مولد برق
-
دستگاه تولید برق متناوب
دیکشنری فارسی به عربی
مولد کهربائي
-
generators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنراتورها، ژنراتور، مولد، مولد برق، دینام، زاینده، زایاد
-
substation battery
باتری پست برق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نوعی باتری که انرژی لازم برای راهاندازی مدارشکن و بهرهبرداری از رلۀ حفاظتی پست برق مولد (generating substation) را فراهم میکند
-
turbogenerator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توربو ژنراتور، دستگاه مولد برق دارای توربین
-
hydropower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروگاه های آبی، قوه محرکه مولد برق
-
ژنراتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: générateur] (برق) ženerātor دستگاهی که با استفاده از انرژی مکانیکی جریان الکتریسیته تولید میکند؛ مولد.
-
transient impedance
رهبندی گذرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی سری (series impedance) یک مولد یا موتور پس از یک دورۀ زودگذرا (subtransient period)
-
توربین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی ماشین مولد نیرو که پره های آن با نیروی آب یا بخار به حرکت درمی آید و به وسیلة آن ، دستگاه مولد برق به کار می افتد.
-
ژنراتور
فرهنگ فارسی معین
(ژِ نِ تُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله ای که بر اثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند، مولد برق ، مولد. (فره ).
-
ground power unit, GPU
نیروده زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] موتور مولد توان کلی که برای تولید برق یا هوای فشرده و راهاندازی سامانههای مختلف هواگَرد بر روی زمین به کار میرود
-
bulk substation, bulk power substation
پست کلان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی بر روی خط انتقال ولتاژ بالا که توان کلان (bulk power) را برای مصرفکنندگان بدون مولد تأمین میکند
-
توربین
لغتنامه دهخدا
توربین . (فرانسوی ، اِ) قسمی ماشین مولد نیرو که پره های آن بقوت آب یا بخار به حرکت درآید و آن برای بکار انداختن دستگاه مولد برق استعمال شود. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتاب علم و زندگی ص 72 شود.