کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مولد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (ادبی) movallad در زبان عربی، ویژگی هریک از کلمات ساختگی یا غیر عربی.
-
مولد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] movalled ۱. تولیدکننده؛ زاینده؛ بهوجودآورنده؛ زایا.۲. (اسم) (برق) ژنراتور.
-
مولد
دیکشنری فارسی به عربی
محل الميلاد , منتج , مولد , نشيط
-
واژههای مشابه
-
energy distribution wagon, generator wagon
واگن مولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی با تجهیزات لازم برای تولید و توزیع برق مصرفی قطار
-
cascade generator
مولد آبشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مولد پربسامدی برای تولید جریان مستقیم با حداکثر ولتاژ 3 میلیون ولت
-
generator 2
مولد برق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که براثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند متـ . مولد، ژنراتور
-
axle generator, axle-driven generator
مولد سرمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی مولد برق که توان آن از محور واگن و ازطریق تسمه و قرقره یا جعبهدنده تأمین میشود
-
scenario generator
مولد فرانامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] ابزاری متکی بر فنّاوریهای جدید که با بهره گرفتن از پیوندهای میان متغیرها، به تولید انبوه فرانامه میپردازد
-
generator potential, receptor potential
پتانسیل مولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] واقطبش ایجادشده در گیرندهای حسی در پاسخ به انواع خاصی از محرکهای فیزیکی
-
مولد کهربائي
دیکشنری عربی به فارسی
تناوبگر , دستگاه توليد برق متناوب , الترناتور
-
finitely generated group
گروه متناهیمولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که با تعدادی متناهی عضو تولید شود
-
compactly generated space
فضای فشردهمولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
hydroelectric generator
مولد برقآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مولدی که از انرژی جنبشی آب، برق تولید کند
-
sync pulse generator, SPG, sync motor, sync-signal generator, sync generator, synchronizing generator
مولد تَپ همگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مولدی الکترونیکی که ازطریق ایجاد تپهای همگاهی تصویر دوربینهای تلویزیونی را با تصویر گیرندههای تلویزیونی هماهنگ میکند
-
alternator
مولد جریان متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مولدی که جریان الکتریکی متناوب تولید کند