کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موقفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موقفی
لغتنامه دهخدا
موقفی . [ م َ ق ِ ] (اِخ ) ابوحریز موقفی مصری . از محدثان بود و از محمدبن کعب قرظی روایت داشت و عبداﷲبن وهب و سعیدبن کثیربن عفیر که خود منکر حدیث بود از او روایت دارند. (از لباب الانساب ).
-
موقفی
لغتنامه دهخدا
موقفی . [ م َ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به موقف ، و آن محله ای است در فسطاط مصر. (از لباب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
بلبل
لغتنامه دهخدا
بلبل . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) موقفی است از مواقف حاج ،و گویند کوهی است . (از معجم البلدان ) (از مراصد).
-
میان منزل
لغتنامه دهخدا
میان منزل . [ م َ زِ ] (اِ مرکب ) موقفی میان دو منزل از منازل راه که در آن توقف کمتری کنند. میان دو مرحله یا منزل برای صرف طعام یا رفع ماندگی . (از یادداشت مؤلف ).
-
موقف
لغتنامه دهخدا
موقف . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) جای ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). توقفگاه . جای درنگ . ایستادنگاه . مقام . (یادداشت مؤلف ). محل . جای . جایگاه . محل توقف : موقف بزم تو شکارگهی است که در آن شکرها شکار شود. مسعودسعد.خدایگانا در...
-
محضر
لغتنامه دهخدا
محضر. [ م َ ض َ ] (ع اِ) حضور. (غیاث ) (ناظم الاطباء).حاضر شدن . (آنندراج ). || وقت حاضر آمدن . (غیاث ). هنگام حاضر شدن . (ناظم الاطباء). || جای بازگشتن به آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جای حاضر آمدن . (غیاث ). جای حاضر شدن . (ناظم الاطباء)....