کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
temporary carrier
حامل موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] حاملی که فقط در طول دورۀ نهفتگی ریزاندامگان را حمل میکند و با بروز عوارض بالینی درمان میشود
-
temporary structure
سازۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سازهای که در هنگام ساخت یا بازسازی سازۀ اصلی برای حفظ جریان تردد بهطور موقت در کنار راه اصلی بر پا میکنند
-
temporary spare, temporary spare tyre, temporary use spare tyre, full-size temporary spare
زاپاس موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] زاپاسی که فقط در شرایط اضطراری، بهصورت موقت و با سرعت کمتر از 80 کیلومتر در ساعت، از آن استفاده میشود و حداکثر مسافتی که میتوان با آن پیمود 80 کیلومتر است
-
temporary hardness
سختی موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سختیِ آب ناشی از وجود املاح بیکربنات که با جوشاندن از بین میرود
-
temporary prosthesis
برسازۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی برسازۀ ثابت یا متحرک که برای مدتزمانی کوتاه نصب میشود
-
temporary visitor
بازدیدکنندۀ موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر شخصی که بدون قصد مهاجرت به مدت کمتر از سه ماه وارد حوزۀ جغرافیایی سازمان جهانی هواپیمایی کشوری میشود و در آنجا اقامت میکند
-
temporary coating, strippable coating, temporary protective strippable coating
پوشش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی برای حفاظت یا تزیین زیرایند (substrate) در مدتی محدود که بهراحتی قابل برداشتن است
-
shoofly track
خط موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که به دلیل وجود مانع یا انجام تعمیرات در خط اصلی، برای استفادۀ موقت ساخته میشود
-
provisional government
دولت موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که پس از فروپاشی یک نظام بهطور موقت زمام امور را به دست میگیرد و مقدمات تشکیل و استقرار نظام جدید را فراهم میکند
-
روکش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← تاجوارۀ موقت
-
working title
عنوان موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نام موقت فیلم در مرحلۀ پیشتولید و تولید که معمولاً در هنگام نمایش تغییر میکند
-
صلح موقت
دیکشنری فارسی به عربی
هدنة
-
پروانه موقت
دیکشنری فارسی به عربی
إِجازَة مُؤَقَّتة
-
جواز موقت
دیکشنری فارسی به عربی
إِجازَة مُؤَقَّتة
-
پرستشگاه موقت
دیکشنری فارسی به عربی
معبد