کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موقتاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موقتاً
معنی
(مُ وَ قَ تَنú) [ ع . ] (ق .) به طور موقت . مق دایمی ، همیشگی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موقتاً
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ قَ تَنú) [ ع . ] (ق .) به طور موقت . مق دایمی ، همیشگی .
-
موقتاً
لغتنامه دهخدا
موقتاً. [ م ُ وَق ْ ق َ تَن ْ ] (ع ق ) بر وقت . (آنندراج ). غیردایم . مقابل دائماً: موقتاً از سفر منصرف شدم . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
موقتا ماندن
دیکشنری فارسی به عربی
اکذوبة
-
موقتا بیکار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
علق
-
موقتا تعطیل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة
-
موقتاً تعطیل کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أزْجَأ
-
جلسه را موقتاً تعطیل کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجَّلَ الإجتماعَ
-
جستوجو در متن
-
propitiatingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقتا
-
provisionally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقتا
-
temporarily
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور موقت، موقتا
-
Temporarily
واژهنامه آزاد
موقتاً - به صورت موقت
-
sojourn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقامت، موقتا اقامت کردن
-
sojourning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقامت، موقتا اقامت کردن