کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موطود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موطود
لغتنامه دهخدا
موطود. [ م َ ] (ع ص ) ثابت و استوار کرده شده و پابرجای شده و گرانسنگ گشته . (ناظم الاطباء). پای برجا کرده شده و استوار گردانیده شده . (از منتهی الارب ). استوار و گرانسنگ ساخته شده . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
موتود
لغتنامه دهخدا
موتود. [ م َ] (ع ص ) نعت مفعولی از «وتد» و «تدة». میخ کوفته شده . رجوع به وتد و رجوع به تدة شود. (ناظم الاطباء).