کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موشک پرسه زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
موشک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← موشک آزاد
-
موشک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← موشک هدایتشونده
-
rocket
موشک آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پرتابهای که نیروی پیشرانش آن از گازهای خروجی حاصل شود متـ . موشک 1
-
hypervelocity missile
موشک پُرسرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موشکی با سرعت بیش از چهار کیلومتر در ثانیه
-
stand-off missile
موشک دورایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی موشک هوابههوا یا هوابهزمین که بُرد مؤثر آن بیش از بُرد رادار هدف است
-
anti-radiation missile, ARM
موشک ضدرادار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی موشک که بهطور غیرعامل منبع انتشار نشانک/ سیگنالهای راداری را دنبال میکند
-
missile magnet
موشکفریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فریبگری که موشک پرتابی به سمت هواپیما را به سوی خود منحرف میکند
-
قایم موشک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شَ) (اِمر.) = قایم باشک : نوعی بازی برای بچه ها که در آن چشم های یک نفر را می بندند و دیگران پنهان می شوند و او باید آن ها را پیدا کند.
-
موش موشک
لغتنامه دهخدا
موش موشک . [ شَک ْ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ٔ کودکان ) نوعی بازی است که بیشتر به قایم موشک معروف است . غایب موشک . غایب باشک . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به قایم موشک شود.
-
موشک پران
لغتنامه دهخدا
موشک پران . [ ش َ ک ِ پ َرْ را ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جانوری است سفید و شبیه به موش و از سر تا دمش خطی سیاه کشیده و دمش موی بسیار دارد و در بالای درخت می باشد و ازدرخت به درخت می جهد هرچند فاصله بسیار باشد و از این جهت است که موشک پران گویندش . (ب...
-
موشک دواندن
لغتنامه دهخدا
موشک دواندن . [ ش َ دَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) موشک دوانیدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به موشک دوانیدن شود.
-
موشک دوانیدن
لغتنامه دهخدا
موشک دوانیدن . [ ش َ دَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) موشک دوانی کردن . تفتین کردن . جلوگیری از پیشرفت کاری را. تحریک کردن . تحریک به فتنه کردن . تفتین کردن . نهانی یا به مکر در کاری اخلال کردن . تحریک به نزاع کردن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به م...
-
موشک پرانی
لغتنامه دهخدا
موشک پرانی . [ ش َ پ َ ] (حامص مرکب ) موشک دوانی .- موشک پرانی کردن ؛ تفتین و تحریک کردن . موشک دوانی کردن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ترکیب موشک دوانی کردن شود.
-
موشک دوانی
لغتنامه دهخدا
موشک دوانی . [ ش َ دَ ] (حامص مرکب ) هنگامه سازی و فتنه انگیزی . (ناظم الاطباء). تحریک . تفتین . فتنه سازی . (یادداشت مؤلف ). کنایه از فتنه انگیزی است . (از آنندراج ) (از غیاث ).- موشک دوانی کردن ؛ به قصد عدم پیشرفت امری تفتین کردن . (یادداشت مؤلف...
-
موشک دوانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] mušakdavāni هنگامهسازی؛ فتنهانگیزی: ( به تاراج برگ درختان ز هرسو / کند موذی باد موشکدوانی (وحشی: ۲۱۸).