کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موشک دوانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
موشک وار رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
صاروخ
-
دالی موشه ،دالی موشک
لهجه و گویش تهرانی
سر را از پشت جایی در آوردن و دوباره پنهان شدن
-
shrouding ballistic missile defence countermeasures, shrouding BMD countermeasures
پادکنش پوشش پدافند موشک پرتابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پادکنش شامل فنون شناساگریزی در ارتفاع بالا برای کاهش سطحِمقطع راداری کلاهک بازورودِ (re-entry) موشک یا برای پنهانسازی کلاهک در ابری از خاشه
-
trajectory ballistic missile defence countermeasures, trajectory BMD countermeasures
پادکنش مسیر پدافند موشک پرتابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پادکنش که در آن پرتاب موشک با بُرد بیشینه انجام نمیشود تا امکان کاهش یا افزایش مسیر حرکت وجود داشته باشد
-
قایم/ غایب باشک ،قایم موشک
لهجه و گویش تهرانی
بازی کودکان که کسی چشم میگذارد و بقیه مخفی میشوند هر کدام را که پیدا کرد میگوید سُک سُک
-
submunition ballistic missile defence countermeasures, submunition BMD countermeasures
پادکنش پدافند موشک پرتابشی مهمات فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پادکنش شامل فنون غلبه بر پدافند موشکی پرتابشی ازطریق کلاهک چندگانهای که موشک در انتهای مسیر پرواز پراکنده میکند اختـ . پداموپ مهمات فرعی
-
جستوجو در متن
-
موش
لغتنامه دهخدا
موش . (اِ) جانور چارپای کوچکی از حیوانات قاضمه که دمبی دراز دارد و در همه جای کره ٔ ارض فراوان است . (از ناظم الاطباء). جانوری است معروف که به عربی فاره گویند. (آنندراج ) (برهان ). پستانداری است کوچک از راسته ٔ جوندگان که مواد غذایی خود را با حرکت آر...