کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موشک
/mušak/
معنی
۱. [مصغرِ موش] موش کوچک.
۲. از آلات آتشبازی.
۳. (نظامی) از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگها به کار میرود.
۴. دستگاهی که به فضا پرتاب میشود.
〈 موشک کور: (زیستشناسی) = موش 〈 موش کور: ( نور گیتیفروز چشمهٴ هور / زشت باشد به چشم موشک کور (سعدی: ۱۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرتابه
دیکشنری
missile, projectile, rocket
-
جستوجوی دقیق
-
موشک
واژگان مترادف و متضاد
پرتابه
-
موشک
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) وسیله ای دارای یک محفظة پر از مادة آتش گیر متصل به یک فتیله که بر اثر واکنش ناشی از تخلیه گاز در هوا پیش رانده می شود این وسیله به عنوان اسلحه یا ابزار پرتاب به کار می رود.
-
موشک
لغتنامه دهخدا
موشک . [ ش َ ] (اِ مصغر) مصغر موش یعنی موش کوچک . (ناظم الاطباء). نوعی از موش است . (آنندراج ). موش خرد. و این کلمه با موسکولوس لاتینی لفظاً و معناً از یک ریشه است ، چه موسکولوس هم به معنی موش کوچک است . (یادداشت مؤلف ) : نور گیتی فروز چشمه ٔ هورزشت...
-
موشک
لغتنامه دهخدا
موشک . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پس کوه بخش ریوش شهرستان کاشمر واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری ریوش با 8034 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
موشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mušak ۱. [مصغرِ موش] موش کوچک.۲. از آلات آتشبازی.۳. (نظامی) از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگها به کار میرود.۴. دستگاهی که به فضا پرتاب میشود.〈 موشک کور: (زیستشناسی) = موش 〈 موش کور: ( نور گیتیفروز چشمهٴ هور / زشت ب...
-
موشک
دیکشنری فارسی به عربی
صاروخ , قذيفة
-
واژههای مشابه
-
موشک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← موشک آزاد
-
موشک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← موشک هدایتشونده
-
rocket
موشک آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پرتابهای که نیروی پیشرانش آن از گازهای خروجی حاصل شود متـ . موشک 1
-
hypervelocity missile
موشک پُرسرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موشکی با سرعت بیش از چهار کیلومتر در ثانیه
-
stand-off missile
موشک دورایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی موشک هوابههوا یا هوابهزمین که بُرد مؤثر آن بیش از بُرد رادار هدف است
-
anti-radiation missile, ARM
موشک ضدرادار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی موشک که بهطور غیرعامل منبع انتشار نشانک/ سیگنالهای راداری را دنبال میکند
-
missile magnet
موشکفریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فریبگری که موشک پرتابی به سمت هواپیما را به سوی خود منحرف میکند
-
قایم موشک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شَ) (اِمر.) = قایم باشک : نوعی بازی برای بچه ها که در آن چشم های یک نفر را می بندند و دیگران پنهان می شوند و او باید آن ها را پیدا کند.