کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موسی خورنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موسی خورنی
لغتنامه دهخدا
موسی خورنی . [ سا خ ُ رَ / رِ ] (اِخ ) موسی خورن . موسی خورنچی . مورخ ارمنی است و زمان حیات او محل اختلاف است . وی از شاگردان مسروپ است که خط ارمنی را اختراع کرد وی تحصیلات فراوان کرده بود و به دفاتر مشرق زمین و کتابخانه های یونان و سوریه و مصر دسترس...
-
واژههای مشابه
-
مؤسی
لغتنامه دهخدا
مؤسی . [ م ُ ءَس ْ سا ] (ع ص ) نعت مفعولی از تأسیه . تیمار داشته شده . مورد غمخواری واقع شده . || تسلی داده شده . ج ، مؤسین .
-
مؤسی
لغتنامه دهخدا
مؤسی . [ م ُ ءَس ْ سی ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأسیة. تعزیت دهنده . تسلی دهنده .
-
موسیالرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: musarrezā) (عربی) از نامهای مرکب ، ← موسی و رضا. (این نام مخالفِ قیاس ساخته شده است).
-
فرعون موسی
لغتنامه دهخدا
فرعون موسی . [ ف ِ ع َ ن ِ سا ] (اِخ ) نام پادشاه مصر که معاصر موسی بن عمران پیامبر بنی اسرائیل بوده است . هاکس نویسد: اکثری از علماء آثار مصریه بر آنند که این فرعون رامسس ثانی ، سومین پادشاه از طبقه ٔ نوزدهم سلاطین مصر است که نزد یونانیان به سسوستر ...
-
صخرة موسی
لغتنامه دهخدا
صخرة موسی . [ ص َ رَ ت ُ سا ] (اِخ ) نام آن در قرآن عزیز آمده است و در بلد شروان قرب دربند است . (معجم البلدان ذیل همین کلمه ). ودر ذیل کلمه ٔ شروان آرد: گویند به قرب آن صخره ٔ موسی علیه السلام است که ماهی را در آنجا فراموش کرد، فی قوله تعالی : قال ا...
-
صحف موسی
لغتنامه دهخدا
صحف موسی . [ ص ُ ح ُ ف ِ سا ] (اِخ ) و آن ده صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33).
-
وادی موسی
لغتنامه دهخدا
وادی موسی . [ ی ِ سا ] (اِخ ) منسوب به موسی بن عمران علیه السلام است و آن وادیی است در جانب قبلی بیت المقدس ، که بین بیت المقدس و حجاز واقع شده است . و در آن زیتون فراوانی وجود دارد. سبب نامیدن آن به وادی موسی آن است که گویند چون موسی علیه السلام با ...
-
هور موسی
لغتنامه دهخدا
هور موسی . [ رِ سا ] (اِخ ) نام مردابی به خوزستان .
-
آتش موسی
لغتنامه دهخدا
آتش موسی . [ ت َ ش ِ سا ] (اِخ ) آتشی که بر موسی علیه السلام تجلی کرد. آتش طور : یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته ٔ توحید بشنوی .حافظ.
-
گاو موسی
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) گاوی که طبق روایت قرآن می بایست قوم بنی اسرائیل به امر حضرت موسی قربانی کنند.
-
جبل موسی
لغتنامه دهخدا
جبل موسی . [ ج َ ب َ ل ِ سا ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا در نزدیکی جبل طارق . این کوه منسوب به موسی بن نصیر است که در صدر اسلام اندلس را فتح کرد. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 63). رجوع به الحلل السندسیه ج 2 ص 202و نخبة الدهر دمشقی ص 103 و قاموس الاعل...
-
حجر موسی
لغتنامه دهخدا
حجر موسی . [ ح َ ج َ رِ سا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر قبر موسی شود.
-
دریای موسی
لغتنامه دهخدا
دریای موسی . [ دَرْ ی ِ سا ] (اِخ ) بحرموسی . بحر قلزم . دریای احمر. بدان مناسبت که موسی با قوم خود از آن گذشتند. و رجوع به بحر موسی ذیل بحر و دریای احمر شود.