کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موسیر
/musir/
معنی
گیاهی خوراکی شبیه سیر با گلهای سرخ یا بنفش؛ سیر کوهی؛ اسقوردیون؛ سقوردیون.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سیرکوهی
دیکشنری
scallion, shallot
-
جستوجوی دقیق
-
موسیر
واژگان مترادف و متضاد
سیرکوهی
-
موسیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گیاه پایا از تیرة سوسنی ها که پیاز آن خوردنی است .
-
موسیر
لغتنامه دهخدا
موسیر. (اِ) سیری است که ترشی و آچار سازند از آن . سیر کوهی . ثوم بری . حافظالاجساد. سیر صحرایی . سیر مو. ثوم الحیه . (از یادداشت مؤلف ). اسم فارسی بصل الزیز است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سیری است کوهی که از آن آچار سازند و در سرکه پرورند و با طعام خور...
-
موسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) musir گیاهی خوراکی شبیه سیر با گلهای سرخ یا بنفش؛ سیر کوهی؛ اسقوردیون؛ سقوردیون.
-
واژههای مشابه
-
موسیر اسپانیا
دیکشنری فارسی به عربی
ثوم معمر
-
جستوجو در متن
-
بلبوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] balbus موسیر.
-
scallion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیازچه، تره فرنگی، موسیر
-
shallot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلغم، موسیر، پیاز کوچک
-
scallions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلابی ها، پیازچه، تره فرنگی، موسیر
-
chivvies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بچه ها، اذیت کردن، موسیر اسپانیا، تعقیب کردن
-
chivvy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چووی، اذیت کردن، موسیر اسپانیا، تعقیب کردن
-
لیز
لهجه و گویش بختیاری
liz 1. موسیر؛ 2. خانه، مسکن.
-
ثوم معمر
دیکشنری عربی به فارسی
تعقيب کردن , اذيت کردن() پيازچه , پياز کوهي , موسير اسپانيا